✅✅منظور از اهلیت در حقوق چیست؟
🔸از آنجا که برای صحت هر معامله شرایطی لازم است که متعاملین یا طرفین قرارداد میبایست آنها را دارا بوده تا عقد یا قرارداد بر بنیان قانونی شکل گرفته و استحکام لازم را داشته باشد.بر همین اساس قانونگذار در ماده ۱۹۰ قانون مدنی در چهار بند شرایط اساسی صحت معامله را برشمرد و در بند ۲ مادهی فوق الاشعار اهلیت طرفین معامله را یکی از شرایط اساسی مذکور قلمداد نمود.
🔹به طوری که اگر طرفین معامله اهلیت لازم را برای معامله نداشته باشند معامله صورت گرفته باطل و یا در مواردی غیر نافذ خواهد بود.اهلیت بطور مطلق عبارتست از توانایی قانونی شخص برای دارا شدن یا اجرای حق، توانایی قانونی برای دارا شدن حق، اهلیت تمتع و توانایی قانونی برای اجرای حق اهلیت استیفاء نامیده میشود.
🔴اقسام اهلیت:
🔸در اقسام اهلیت باید گفت: فقها و حقوقدانان با در نظر گرفتن موازین شرعی و نصوص قانونی اهلیت را به دو نوع تقسیم نموده اند.اهلیت تمتع یا اهلیت دارا شدن حق
اهلیت استیفاء یا اهلیت اجرای حق، فلذا در ذیل به بررسی و تجزیه و تحلیل این دو قسم از دیدگاه حقوق دانان، فقها و موازین قانونی میپردازیم.
🔵اهلیت تمتع:
🔹اصولا هر شخصی دارای اهلیت تمتع است و میتواند صاحب حق باشد حتی صغار و مجانین میتوانند طرف حق واقع گردند مثلا صغیر یا مجنون میتواند مالک یا طلبکار باشد.
چنانکه قانونگذار در مادهی ۹۵۶ قانون مدنی میگوید اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام میشود از طرفی ماده ۹۵۸ قانون مدنی نیز اضافه مینماید ((هر انسان متمتع از حقوق مدنی خواهد بود.))
🔴اهلیت استیفاء:
🔸استیفاء در لغت عبارت است از تمام باز ستدن، تمام چیزی را خواستن، استیفاء استفاده کردن از کار یا مال دیگری با رضای او میباشد که در قانون مدنی بعنوان یکی از اسباب ضمان قهری آمده است .اهلیت استیفاء یا اهلیت بهره وری از حق در برابر اهلیت تمتع یا اهلیت دارا شدن حق آمده و بمعنای اعمال حقوقی است که یک شخص دارا است.
🔴شرایط اهلیت استیفاء:
🔸باید گفت: هرجا که قانون از اهلیت به طور مطلق نامبرده منظور اهلیت استیفاء است مگر اینکه قرینهای برخلاف آن وجود داشته باشد طبق ماده ۲۱۰ قانون مدنی برای اینکه معامله معتبر باشد طرفین آن باید دارای اهلیت باشند که منظور از آن اهلیت استیفاء است.
از طرفی قانون گذار در ماده ۲۱۱ قانون فوق الاشعار در مورد اهلیت طرفین معامله میگوید: برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ و عاقل و رشید باشند.
🔵بلوغ:
🔹قانونگذار با تبعیت از نظر اکثر فقهای شیعه وفق تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی سن بلوغ را در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری اعلام نموده است.
🔸ضمن اینکه سن برخورداری از مسئولیت کیفری و اعمال مجازات نیز طبق ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی سن بلوغ فوق الاشعار مقرر در تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی میباشد چنانچه قانون گذار در ماده ۴۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ اعلام داشته اطفال در صورت ارتکاب جرم مبری از مسئولیت کیفری هستند و در تبصره این ماده اعلام داشته منظور از طفل کسی که به سن بلوغ شرعی نرسیده که به شرح پیش گفته سن بلوغ شرعی همان ۱۵ سال در پسران و ۹ سال در دختران است.
🔴عقل:
🔸یکی دیگر از شرایط اهلیت داشتن عقل است یعنی عاقل بودن، منظور از عقل این است که قوای دماغی شخصی سالم باشد کسی که فاقد قوه تعقل است و مبتلا به اختلال قوای دماغی باشد مجنون نامیده میشود.
🔵جنون
🔹جنون در لغت به معنی فرارسیدن شب، نهان شدن، شیدایی، شیفتگی، بیماری دماغی و زائل شدن عقل آمده است.
جنون به عارضه هوشی و دماغی اطلاق میشود که اراده شخص را مختل میکند و عاملی شخصی و درونی است که موجب عدم درک و تمیز اعمال میشود ضمن اینکه مجنون کسی است که از خوب و بد اعمالی که انجام میدهد بی اطلاع است به دیگر سخن، جنون حالتی است که قدرت و توانایی درک وتمیز شخص را نسبت به اعمالی که انجام میدهد بکلی از بین میبرد.
🔴رشید:
🔸عبارت است از اینکه تصرفات شخصی در اموالش عاقلانه باشد. کسی که دارای رشد است رشید نامیده میشود.
در مقابل، غیر رشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد یعنی عقل معاش نداشته باشد و هرگاه اداره دارائیش به او واگذار شود در اموال خود تعدی و تفریط و اسراف مینماید.
🔹در این خصوص قانون گذار در ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی میگوید: غیر رشید کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عُقَلایی نباشد؛ بنابراین کسی که اموال خود را بدرستی نگهداری نکند یا در معاملاتی که انجام میدهد فریب بخورد یا پول خود را برای کالاهای گرانقیمت که در شان او نیست خرج نماید یا اموال خود را بیهوده از بین ببرد و اموال خود را در اموری که فایده عقلایی ندارد هزینه نماید و بطور کلی غیر رشید کسی است که
توان اداره اموال خود را به طور متعارف و معمول در جامعه ندارد.
🔵سن رشد:
🔸قانونگذار در ماده ۱۲۰۹ قانون مدنی مصوب ۱۳۱۴ مقرر شده داشته: هر کس که دارای هجده سال تمام نباشد در حکم غیر رشید است مع ذلک در صورتی که بعد از پانزده سال تمام رشد کسی در محکمه ثابت شود از تحت قیومیت خارج میشود.
🔹ولی چنانچه حکم رشد فردی قبل از ۱۸ سال یعنی بعد از ۱۵ سالگی ازسوی محکمه اثبات میشد، رشید فرض میگردید و از قیومیت خارج میشود.
بنابر مفاد ماده فوق الاشعار اولا سن بلوغ اعم از زن و مرد بطور یکسان ۱۸ سال تمام بود یعنی این سن اماره رشد بود و کسی که به این سن میرسید حق اداره اموال خود را داشته است.
🔸در حقوق ایران پیش از انقلاب، هر کس که به سن ۱۸ سال تمام میرسید رشید فرض میشد و خود به خود از تحت قیمومیت خارج میگردید و در اداره امور خویش استقلال پیدا میکرد. لیکن ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی اصلاحی سال ۶۱ سن ۱۸ سال را حذف و چنین مقرر داشته که: هیچ کسی را نمیتوان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگر آنکه عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد.
🍀💐🍀💐🍀💐🍀
⚖ کانال تلگرامی قانون گستر
📚 مطالب و نکات حقوقی
🖌 یادداشت سیاسی ، اجتماعی
با کلیک روی لینک زیر به این کانال بپیوندید 👇🏻
لینک کانال ⬇️
https://t.me/ghanongostar1
@ghanongostar1
👈🏻📃دادنامہ:
پاڪنویس راے دادگاه ڪه به امضاء رئیس یا دادرس دادگاه ومدیر دفتر آن رسیده باشد مفاد دادنامہ راے دادگاه است
👈🏻📃ابلاغ:
رساندن اوراق دعوے مانند اخطاریہ، اجراے حڪم، اجراءسند و..... به اطلاع شخص یا اشخاص معین با رعایت تشریفات قانونے.
👈🏻📃ابلاغ واقعے:
رساندن اوراق دعوے به خود شخص مخاطب یعنی شخصے ڪه هدف از ابلاغ اطلاع دادن به اوست از طریق خودش یا وڪیل اش.
@ghanongostar1
👈🏻📃ابلاغ قانونے:
هر گونہ ابلاغی ڪه مطابق مقررات قانون است ولی به شخص مخاطب یا وڪیل او صورت نمے گیرد براے مثال اگر برگہ اخطاریہ وقت حضور در دادگاه به همسر مخاطب ابلاغ شود ابلاغ قانونے است
👈🏻📃احضاریہ:
ورقه ایست ڪه درآن قاضی امر می ڪند تا ڪسی اعم از متهم،مطلع یا گواه در دادسرا یا دادگاه حاضر شود.در صورت ابلاغ احضاریہ با رعایت تشریفات مربوطہ وعدم حضور مخاطب بدون عذر موجه موجب خواهد شد تا توسط مرجع قضایی جلب گردد
👈🏻📃اخطاریہ:
یاد آورے ڪردن رسمی یڪ یاچند موضوع در حدود مقررات به مخاطب است مانند اخطاریہ براے حضور در دادگاه حقوقی،یا ارایه اصول اسناد در دادگاه یا بریا پرداخت مالیات توسط اداره دارایی
👈🏻📃اظهار نامہ:
نوشته اے است ڪه مطابق مقررات قانون تنظیم می شود ونویسنده خواستہ قانونے ومشروع اش را در آن می آورد و به وسیلہ مامورین دادگسترے به طرف مقابل ابلاغ مے شود.
👈🏻📃اعسار:
اگر شخصی به واسطہ عدم ڪفایت دارایی یا دسترسی به مال اش قدرت پرداخت هزینه دادرسے یا پرداخت بدهی اش را نداشتہ باشد می گویند فلانی معسر است وباید براے اثبات اعسارش در خواست اعسار از دادگاه صالح به عمل آورد
@ghanongostar1
👈🏻📃تصرف:
عبارت است از اینڪه مالی در اختیار ڪسی باشد واو بتواند نسبت به آن مال تصمیم گیرے ڪند.
👈🏻📃تصرف عدوانی:
تصرفی است ڪه بدون رضاے مالڪ مال غیر منقول از طرف ڪسی صورت گرفتہ باشد.در معنی عام ڪلمه تصرف عدوانے عبارت است از خارج شدن مال از استیلا وتصرف مالڪ آن مال بدون رضایت اش
👈🏻📃تعریز:
مجازاتے است ڪه نوع ومیزان آن در شرع نیامده وتوسط قاضی تعیین مے شود. در حال حاضر در ڪشور ما در قانون مجازات اسلامی انواع مجازات هاے تعزیرے برای جرایم ارتڪابی تعیین شده است.براے مثال مجازات خیانت در امانت 6 ماه تا سه سال حبس تعزیرے است.
👈🏻📃توقیف دادرسے:
در دعاوے مدنی پس از شروع به محاڪمه در مواردے ڪه قانون تصریح می ڪند مرجع رسیدگی مے تواند براے مدتی دادرسے را متوقف سازد مانند هنگامی ڪه یڪی از اصحاب دعوا فوت مے ڪند.
@ghanongostar1
👈🏻📃تهاتر:
یڪی از اسباب سقوط تعهدات است به موجب تهاتر دو طرف ڪه داراے تعهدے متقابل هستند وموضوع تعهدشان (اعم از اینڪه وجه نقد یا اشیاء باشد مثل برنج،گندم و...)به تعداد مساوی با یڪدیگرساقط مے شوند. این تهاتر مے تواند با اراده طرفین یا به حڪم قانون یا حڪم دادگاه باشد
👈🏻📃افراز:
دعوایے است ڪه شریڪ ملڪ مشاع بر شریڪ دیگر به منظور تقسیم مال مزبور در صورت عدم تراضی بر تقسیم اقامه طرح می شود
@ghanongostar1
👈🏻📃خسارت تاخیر تادیہ :
پولے است ڪه بر اثر تاخیر بدهڪار در پرداخت بدهی باید به طلبڪار بپردازد.
👈🏻📃تامین خواستہ :
تضمینی است ڪه خواهان از اموال خوانده قبل از صدور حڪم به نفع خودش از دادگاه مے خواهد.
👈🏻📃تامین دلیل:
صورت بردارے دادگاه از دلایل اثبات دعوے قبل از طرح واقامہ دعوے به منظور جلوگیرے از زوال واز بین رفتن دلایل است ڪه به در خواست خواهان به عمل مے آید
@ghanongostar1
👈🏻📃حڪم قطعے:
حڪم غیر قابل اعتراض وتجدید نظر و یا حڪم قابل اعتراض وتجدید نظر ڪه در موعد مقرر از آن اعتراض وتجدید نظر به عمل نیامده ونیز احڪامی ڪه در مرحلہ تجدیدنظر خواهے صادر مے شود.
👈🏻📃حڪم نهائے:
حڪمی است ڪه به واسطہ طے مراحل قانونے یابه واسطہ انقضا مدت اعتراض وتجدیدنظر و فرجام دعوائے ڪه حڪم در آن موضوع صادر شده از دعاوے مختومہ محسوب شود
🍀💐🍀💐🍀💐🍀
⚖ کانال تلگرامی قانون گستر
📚 مطالب و نکات حقوقی
🖌 یادداشت سیاسی ، اجتماعی
با کلیک روی لینک زیر به این کانال بپیوندید 👇🏻
لینک کانال ⬇️
https://t.me/ghanongostar1
📝 تعاریف و اصطلاحات ثبتی
@ghanongostar1
✏️سند لازم الاجراء:
سند رسمی یا عادی که بدون صدور حکم از دادگاه قابل صدور اجرائیه برای اجراء مدلول سند باشد٬ مانند سند رسمی طلب(مهریه) و چک (در حکم سند لازم الاجراست)
✏️ سند ذمه ای:
سند حاکی از تعهد مدیون به پرداخت وجه نقد یا پرداخت جنس یا تعهد به فعل معین که در اصطلاحات ثبتی در معنی مقابل اسناد مربوط به معاملات با حق استرداد بکار می رود.
✏️سند وثیقه:
سندی است که دلالت بر عقد رهن یا معامله با حق استرداد یا بیع شرط کند که به موجب آن شخصی (اعم ازینکه مدیون باشد یا نه) عین مال منقول یا غیرمنقول خود را وثیقه انجام عملی قرار دهد٬ خواه آن عمل رد طلب باشد خواه عمل دیگر.
✏️ فک رهن:
آزاد کردن عین مرهونه از قید رهن٬ خواه از طریق دادن دین و خواه از طریق ابراء دائن.
✏️اعراض از رهن:
یعنی اینکه مرتهن از وثیقه اش بگذرد زیرا عقد رهن از سوی مرتهن جایز است و او می تواند آن را یک جانبه فسخ کند و حق وثیقه اش را ساقط نماید پس دین با وثیقه او مبدل به دین بی وثیقه می شود و سند رهنی او سند ذمه ای می گردد و مقررات اجرای اسناد ذمه ای بر آن مترتب میشود.
@ghanongostar1
❓افترا چه تفاوتی با توهین دارد؟
@ghanongostar1
🔹«افترا» از ماده «فری» در لغت، به معنای دروغ بزرگی که موجب تعجب شود.
در اصطلاح حقوقی عبارت است از نسبت دادن صریح عمل مجرمانه برخلاف حقیقت و واقع، به شخص یا اشخاص معین به یکی از طرق مذکور در قانون، مشروط بر اینکه صحت عمل مجرمانه نسبت داده شده، در نزد مراجع قضایی ثابت نشود.
🔴 شرایط تحقق جرم افترا
شرط نخست تحقق افترا، انتساب جرم به دیگری است. نسبت دادن اعمالی که جرم نیست، ولی برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نمیشود. برای مثال اگر کسی، دیگری را متهم به بیتقوایی، بیعدالتی و نظایر اینها کند، مرتکب افترا نشده است.
@ghanongostar1
🔸نکته دیگر این است که قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی میشود و نمیتوان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد.
🔸شرط دوم تحقق افترا، صراحت انتساب است یعنی مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود. البته لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید فلانی دزدی کرده یا آدم کشته است، کفایت میکند.
🔸بنابراین بکار بردن کلمات و واژههای عامیانه مثل جانی و بزهکار و ... برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود. نکته دیگر اینکه در تحقق جرم افترا، ابتدایی بودن انتساب جرم ضرورتی ندارد؛
🔸بنابراین اگر دو نفر ارتکاب جرمی را به صراحت به هم نسبت دهند، هر دو مفتری محسوب میشوند بدون توجه به اینکه شروع با کدام یک بوده است. شرط سوم ناتوانی مفتری از اثبات صحت اسناد است.
@ghanongostar1
🔸هرگاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.
🔴 شرایط تحقق جرم توهین
🔹جرم توهین علاوه بر عنصر قانونی که مورد اشاره قرار گرفت، دارای عنصر مادی و عنصر معنوی است. عنصر مادی جرم توهین عبارت است از رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله.
🔸رفتار فیزیکی جرم توهین میتواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی اشارات مختلف دست و چشم و نظایر اینها باشد.
🔸اعمالی مثل آب دهان ریختن به روی دیگری، انداختن و هل دادن تحقیرآمیز دیگری و برداشتن اهانتآمیز کلاه یا عمامه از روی سر شخص محترمی، عرفا باعث تحقیر است.
@ghanongostar1
🔸گاهی ترک یک عمل که عرف انتظار انجام آن را از مرتکب دارد، از نظر مردم رفتاری خلاف موازین ادب و اخلاق تلقی می¬شود، اما باید توجه داشت که برای کیفری محسوب شدن توهین، باید فعل مثبتی از مرتکب سر بزند لذا سلام نکردن به شخص واجبالاحترام، توهین محسوب نمیشود.
🔴 تفاوت توهین و افترا
🔸تفاوت توهین با افترا آن است که افترا نسبت دادن صریح عمل مجرمانه به غیر و متضمن اسناد و اخبار است، اما در توهین، مرتکب قصد انشا و هتک حرمت دارد. پس اگر شخص به قصد انشا و هتک حرمت مثلا به کسى بگوید: «دزد»، مفتری محسوب نمىشود؛ زیرا منظور اسناد دهنده توهین و تحقیر طرف اسناد بوده است، نه اینکه در واقع او را به ارتکاب عمل دزدی متهم کند.
همچنین است دادن نسبتهای کلى و غیرصریح مانند جانى، یا فاسق که فاقد صراحت کافى است و به نوع جرم منتسب اشاره ندارد. البته این اعمال ممکن است از مصادیق توهین محسوب شوند.
🔸نکته دیگر، ضرورت جرم بودن عمل انتسابى برای تحقق افتراست. در واقع، برای تحقق افترا، عمل اسناد دادهشده باید فعل یا ترک فعلى باشد که در زمان اسناد در قانون ممنوع بوده و برای آن مجازات تعیین شده باشد، حال آنکه در توهین این گونه نیست.
@ghanongostar1
@ghanongostar1
تفاوت #توقیف ، #ضبط و #مصادره اموال چیست؟
✳️توقیف اموال
🔹عملی حقوقی و موقت است ،
لذا اموال توقیف شده پس از برائت خوانده و یا پس از تادیه دیون به خواهان ، " قابل برگشت" به مالک اولیه اموال میباشد.
@ghanongostar1
✳️ضبط اموال
🔸عملی حقوقی و دائم است ،
لذااموال مضبوط در یک پرونده مطروحه همیشه به نفع دولت جمع آوری میگردد و "غیر قابل برگشت" به مالک اولیه اموال میباشد.
تمثیلا عملکرد سازمان جمع آوری اموال تملیکی کشور چنین عملی است.
✳️مصادره اموال
🔹در واقع این عنوان حقوقی به ضبط اموالی تلقی میگردد که مصرح قانونی در منطوق قانون(متن قانون) داشته باشد، از جمله مفاد منطوق صریح قانون اساسی در اصل ۴۹، که مبین استحصال ثروتهای نامشروع توسط فرد یا افراد میباشد.
@ghanongostar1
📚 کلاهبرداری
@ghanongostar1
✅ کلاهبرداری جرمی است که در آن فرد با توسل به وسایل متقلبانه طرف مقابل خود را فریب داده و به این وسیله مال دیگری را برده و شرط آن منفعت مالی خود کلاهبردار یا شخص دیگری از این جریان است. بنابراین افراد با رضایت مال خود را تقدیم کلاهبردار می کنند. صرف گفتن یک دروغ ساده مشمول جرم کلاهبرداری نیست و باید در عملیات انجام شده حتماً تقلبی به کار رفته باشد تا طرف مقابل را اغفال کند. پس در کلاهبرداری برخلاف سرقت، بردن مال غیر کفایت نمی کند بلکه لازم است که حتماً توسل به وسایل متقلبانه صورت گرفته باشه و فرد مقابل در نتیجه آن فریب خورده و اغفال شود و نهایتاً در اثر این فریب خوردگی مال خود را در اختیار کلاهبردار قرار دهد. کلاهبرداری از جرایم پیچیده است زیرا تقلب و استفاده از وسایل متقلبانه می تواند مصداق های بی شماری داشته باشد که در دنیای امروز با وجود وسایل ارتباط جمعی بی شمار و گوناگون، راه های بسیاری که هر روزه به آنها اضافه می شود و جهت انجام جرم کلاهبرداری می تواند مورد استفاده قرار گیرد. مجازات جرم کلاهبرداری حبس و جزای نقدی معادل مال برده شد، و بازگردان مال برده شده به همراه ضرر و زیان های وارده به صاحب مال است.
@ghanongostar1
- ۹۶/۰۴/۰۳