حقوق ثبت اسناد و املاک

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

صدور سند مالکیت زمین به نام وارث

بند 303- هرگاه وارثی با تسلیم مدارک مربوطه تقاضای صدور سند مالکیت نسبت به سهم الارث خود را از رقبه ای که منحصراً سند مالکیت آن بعنوان زمین بنام مورث آنها صادر شده باشد بنمایند و مدعی باشند که در زمین مورد نظر هیچ نوع اعیانی وجود نداشته و ندارد در اینمورد در صورتیکه رقبه منظور بنام مورث بعنوان زمین مطلق ند مالکیت صادر و تسلیم شده باشد و با معاینه محل معلوم شود که زمین بحال اولیه باقی است و فاقد هر نوع اعیانی میباشد و این موضوع مورد تأیید و تصدیق رئیس واحد ثبتی قرار گیرد وضع و استثناء ثمینه اعیانی از سهم الارث وارث مورد ندارد.

بخشنامه شماره 710/3-6/2/54


ثمن اعیانی

بند 328- ثمن اعیانی شامل قنوات هم میشود و مانند سایر اعیان است و مشمول حکم سایر اموال غیرمنقول میباشد.

بند 373 مجموعه بخشنامه های تا آخر سال 49


در مواقعی که ارباب رجوع اقرار نامه وصول را نمیتواند از زوجه بگیرد و در ملک زراعی اعیان از قبیل چاه و درخت و دیوار و ساختمان و قنات نداشته باشد با درخواست کتبی مبنی بر عدم وجود اعیانی در ملک و رئیس ثبت دستور بازدید از ملک و صورتمجلس به نماینده و نقشه بردار میدهد . در اینصورت در صدور سند به نام ورثه ایرادی نمی باشد.

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

مرجع رسیدگی به اعتراض مالکان آپارتمانها

بند 319- چون از نظر نحوه وصول و دریافت هزینه های مشترک آپارتمانها و مرجع مربوطه ممکن است اختلاف پیش آید، لذا خاطر نشان مینماید:

1- در این مورد براساس لایحه قانونی اصلاح قانون الحاق کاده ده مکرر و دو تبصره به قانون تملک آپارتمان مصوب 17/3/59 شورای انقلاب جمهوری اسلامی بشرح زیر عمل شود:

(متن ماده ده قانون فوق الذکر).

ماده 10 مکرر قانون تملک آپارتمانها مصوب سال 1351 و تبصره های آن بشرح زیر اصلاح و یک تبصره بعنوان تبصره 3 به آن افزوده میگردد:

ماده 10 مکرر- در صورت امتناع مالک یا استفاده کننده از پرداخت سهم خود از هزینه های مشترک از طرف مدیر یا هیئت مدیران وسیله اظهارنامه با ذکر مبلغ بدهی و در صورت ریز آن مطالبه میشود. هرگاه مالک با استفاده کننده ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه سهم بدهی خود را نپردازد مدیر یا هیئت مدیران میتوانند به تشخیص خود و با توجه به امکانات از دادن خدمات مشترک از قبیل شوفاژ- تهویه مطبوع- آب گرم- برق- گاز و غیره به او خودداری کنند و در صورتیکه مالک و یا استفاده کننده همچنان اقدام به تصفیه حساب ننماد اداره ثبت محل وقوع آپارتمان به تقاضای مدیر یا هیئت مدیران برای وصول وجه مزبور بر طبق اظهارنامه ابلاغ شده اجرائیه صادر خواهد کرد، عملیات اجرائی وفق مقررات اجرای اسناد رسمی صورت خواهد گرفت و در هر حال مدیر ی هیئت مدیران موظف میباشند که بمحض وصول وجوه مورد مطالبه یا ارائه دستور موقت دادگاه نسبت به برقراری مجدد خدمات مشترک فوراً اقدام نمایند.

تبصره 1- رونوشت مدارک مثبت سمت مدیر یا هیئت مدیران و صورت ریز سهم مالک یا استفاده کننده از هزینه های مشترک و رونوشت اظهارنامه ابلاغ شده به مالک یا استفاده کننده باید ضمیمه تقاضانامه صدور اجرائیه گردد.

تبصره 2- نظر مدیر با هیئت مدیران ظرف ده روز پس از ابلاغ اظهارنامه به مالک در دادگاه نخستین محل وقوع آپارتمان قابل اعتراض است، دادگاه خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات آئین دادرسی مدنی بموضوع رسیدگی و رأی میدهد این رأی قطعی است.

در مواردی که طبق ماده فوق تصمیم به قطع خدمات مشترک اتخاذ شده و رسیدگی سریع به اعتراض ممکن نباشد دادگاه بمحض وصول اعتراض اگر دلائل را قوی تشخیص دهد دسور متوقف گذاردن تصمیم قطع خدمات مشترک را تا صدور رأی خواهد داد.

تبصره 3- در صورتیکه مالک یا استفاده کننده مجدداً و مکرراً در دادگاه محکوم به پرداخت هزینه های مشترک گردد علاوه بر سایر پرداختی ها مکلف بپرداخت مبلغی معادل مبلغ محکوم بها بعنوان جریمه میباشد. شورای انقلاب جمهوری اسلامی ایران

2- در صورتیکه مالکان در تشکیل مجمع عمومی توافق نکنند بدستور مده 6 آئین نامه مصوب اردیبهشت ماه 1347 باید به وزارت مسکن و شهرسازی مراجعه نمایند. (موضوع بخشنامه شماره 1574/3-9/3/55).

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

Top of Form

‌ماده 1 - اراضی مورد نظر در این قانون چهار قسم‌اند: ‌الف - اراضی موات و مراتع ب - اراضی آباد شده توسط افراد یا شرکتها که دادگاه صالح اسلامی به استرداد آنها حکم داده است. ج - اراضی بایر که قبلاً دائر بوده و بر حسب ملاک¬ها رژیم قبلی ملک اشخاص یا مؤسسات شمرده می‌شده است. ‌د - اراضی دائر ‌ماده 2 - راضی بند الف و بند ب در اختیار حکومت اسلامی است و حکومت موظف است با رعایت مصالح جامعه و حدود نیاز و توانایی اشخاص بهره‌برداری از آنها را به افراد یا شرکت¬ها واگذار کند یا در مواردی که مصلحت جامعه ایجاب کند به کارهای عام‌المنفعه اختصاص دهد. ‌در مورد اراضی بند ج دولت با رعایت ضوابطی که در مورد اراضی بند د خواهد آمد نخست به صاحبان آنها اولویت می‌دهد تا به عمران آن به پردازند و‌اگر اقدام نکردند آنها را در اختیار خود می‌گیرد تا کشت و بهره‌برداری از آنها را به افراد واجد شرائط واگذار کند. ‌ماده 3 - هر گاه مالک در این گونه اراضی تأسیساتی احداث کرده باشد درباره آنها به ترتیب زیر علم می‌شود: ‌الف - تأسیسات کشاورزی ‌در مورد این تأسیسات، اگر مالک عملاً از آنها استفاده کند قسمت مورد استفاده او با رعایت حدودی که در مورد اراضی بند د خواهد آمد، در اختیار او می‌ماند و بقیه در اختیار زارعین دیگر گذارده می‌شود و اگر عملاً از آنها استفاده نکند همه آنها در اختیار زارعین دیگر گذارده خواهد شد و به هر حال بهای آنچه در اختیار دیگران گذارده شود، پس از کسر بدهی¬های مالک به بیت‌المال اعم از حقوق شرعیه و مظالم و نظائر آنها: به او پرداخت می‌گردد. ب - تأسیسات دیگر که مستقیماً به امور کشاورزی مربوط نمی‌شود، از قبیل خانه شخصی، کارگاه‌های فنی غیر کشاورزی، دامداری و نظائر اینها.‌ این گونه تأسیسات با آن مقدار از زمین که در عرف محل مورد نیاز آنها است در دست مالک باقی می‌ماند. ‌ماده 4 - در مورد اراضی بند د، اگر مالک شخصاً به امر کشاورزی در آنها اشتغال دارد، تا سه برابر مقداری که در عرف محل برای تأمین زندگی‌کشاورز و خانواده او لازم است در اختیار او می‌ماند و اگر شخصاً به کشاورزی در آنها اشتغال ندارد و منبع درآمد دیگر کافی برای تأمین زندگی خود و‌خانواده‌اش ندارد، فقط تا دو برابر مقدار مزبور در اختیار او می‌ماند و در مورد بقیه در جاهایی که کشاورزانی وجود دارند که فاقد زمین زراعتی هستند و‌جز از راه گرفتن مازاد زمین این گونه مالکان نمی‌توان آنها را صاحب زمین زراعتی کرد، وظیفه آنها این است که مازاد بر حد مذکور را به این گونه زارعین‌واگذار کنند و اگر به میل خود به این وظیفه عمل ننمایند به مقتضای ولایت به حکم حاکم از آنها گرفته و در اختیار کشاورزان نیازمند گذارده می‌شود و‌دولت بهای نسق این زمینها را پس از کسر بدهیهای مالک به بیت‌المال به او می‌پردازد. ‌تبصره 1 - در صورتی که در محل یا نزدیک آن زمینهای بند الف و ب و ج وجود داشته باشد اول آن زمین‌ها به کشاورزان داده می‌شود و اگر کافی‌نبود، نوبت به بند د می‌رسد. ‌تبصره 2 - زمینهای وابسته به دامداری¬ها برای تهیه علوفه مشمول این ماده نیست. ‌تبصره 3 - واحدهای مکانیزه کشاورزی که تقسیم آنها منشاء کاهش بازده می‌شود، نباید تقسیم شود و لازم است که به صورت تعاونی به کشاورزان ‌واگذار گردد. ‌ماده 5 - هیأت مسئول واگذاری زمین: ‌امور ذکر شده در بالا، توسط هیأت نفت نفره انجام می‌گیرد و دیگران حق دخالت ندارند. ‌ترکیب هیأت هفت نفره: این هیأت تشکیل می‌شود از نمایندگان زیر: 1 - دو نفر نماینده وزارت کشاورزی. 2 - یک نفر نماینده وزارت کشور یا استانداری محل. 3 - یک نفر نماینده جهاد سازندگی. 4 - یک نفر نماینده حاکم شرع و ولی امر. 5 - دو نفر نماینده مردم ده به تأیید نماینده حاکم شرع. ‌وظایف هیأت هفت‌نفره: 1 - حل و فصل قضایای مورد نزاع مربوط به اجرای این قانون (‌در موارد اعمال ولایت صرفاً نظر نماینده حاکم شرع معتبر است). 2 - واگذاری زمین با توجه به مواد این لایحه. 3 - تشخیص صلاحیت و میزان استفاده از وام و امکانات کشاورزی در طول اجرای این قانون ‌ماده 6 - ضوابط واگذاری زمین: 1 - در واگذاری زمین، به روستاییان بدون زمین یا کم زمین و فارغ‌التحصیلان کشاورزی و افراد علاقمند به کار کشاورزی به ترتیب الویت داده‌می‌شود. 2 - واگذاری بهره‌برداری از زمین برای مدت معین (‌چند سال) با توجه به شرایط خاص منطقه است و در صورت عملکرد مطلوب واگذاری زمین‌تمدید می‌شود. 3 - واگذاری زمین می‌تواند به صورت شرکت و تعاونی یا فردی باشد و تشخیص آن با هیأت هفت نفری است. 4 - زمین بدون عذر موجه نباید معطل بماند. 5 - باید عملکرد روی زمین به گونه‌ای باشد که موجب اتلاف زمین نشود. 6 - زمینهای واگذاری قابل انتقال نمی‌باشد، مگر با اجازه دولت و رعایت میزان مندرج در ماده 4 در مورد انتقال‌گیرنده. 7 - کشت روی زمینها باید با توجه به نیازهای جامعه باشد. ‌ماده 7 - مسئول اجرای این قانون: ‌وزارت کشاورزی موظف است در تهران ستادی برای اجرای این قانون تشکیل دهد که مرکب است از: 1 - نماینده تام‌الاختیار حاکم شرع و ولی‌امر 2 - نماینده تام‌الاختیار وزارت کشاورزی 3 - نماینده تام‌الاختیار دادگستری 4 - نماینده تام‌الاختیار وزارت کشور 5 - نماینده تام‌الاختیار جهاد سازندگی ‌ماده 8 - کلیه قوانین مخالف این قانون لغو می‌شود. ‌ماده 9 - این لایحه قانونی جایگزین لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی نحوه واگذاری و احیاء اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران مصوب58.12.11 می‌باشد. ‌واژه‌نامه 1 - اراضی بایر – زمین¬هایی است که سابقه احیاء دارد ولی به علت اعراض یا عدم بهره‌برداری بدون عذر موجه مدت 5 سال متوالی متروک مانده باشد. 2 - اراضی دائر – زمین¬هایی است که احیاء شده و مستمراً مورد بهره‌برداری می‌باشد. غیر از اراضی فوق‌الذکر زمینهایی که به نحوی از انحاء در رژیم‌سابق ملی اعلام شده) زمینهایی که جهت محیط زیست و شکارگاه‌ها و جلوگیری از بدی آب و هوا در ملکیت دولت درآمده است) 3 - اراضی موات – زمین¬های غیر آبادی است که سابقه احیاء و بهره‌برداری ندارد و به صورت طبیعی باقی مانده است. 4 - اراضی آیش - زمین دایری است که به صورت متناوب طبق عرف محل برای دوره معینی بدون کشت بماند. 5 - نسق - عملکرد عمرانی کسی که به آبادی زمین اقدام کرده است.

Bottom of Form

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

تعریف اجاره

تعریف اجاره

طبق ماده 466 قانون مدنی «اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر مالک منافع عین مستأجره می شود، اجاره دهنده را موجر و اجاره کننده را مستأجر و مورد اجاره را عین مستأجره می گویند

تعمیرات مورد اجاره

مورد اجاره ممکن است اشیا، حیوان یا انسان باشد، بر این اساس، ساختمان های مسکونی و تجاری که به اجاره داده می شود، جزو اشیای مورد اجاره محسوب می شود و امکان دارد که در مدت زمان اجاره نیاز به تعمیرات اساسی یا جزیی داشته باشد که باید به حقوق و وظایف موجر و مستأجر در این مورد به طور کامل آشنایی داشت تا موجب به وجود آمدن اختلافی نشود. تعمیرات اساسی مکان استیجاری یعنی تعمیراتی که مربوط به اصل بنا و تأسیسات عمده نصب شده در آن باشد، مانند باز کردن پنجره و نورگیر در و دیوار ساختمان یا نصب دروازه برقی برای پارکینگ، نصب دستگاه های حرارت مرکزی و تهویه یا آسانسور، تعویض سیم کشی ساختمان بر عهده موجر و صاحب ساختمان است. اما تعمیرات جزیی مانند تعمیر قفل ورودی و یا تعمیری که مربوط به استفاده بهتر از مورد اجاره است مانند نصب توری در و پنجره بر عهده مستأجر است. البته این موضوع تا زمانی است که 2 طرف برخلاف آن با یکدیگر توافق نکرده یا نکنند، زیرا موجر یا مستأجر می توانند با توافق یکدیگر، هر کدام از این وظایف را بر عهده بگیرند.

بنا بر ماده 486 قانون مدنی «تعمیرات اساسی و تمام مخارجی که برای امکان انتفاع (بهره مندی) و استفاده از عین مستأجره است به عهده موجر است، مگر این که ضمن عقد اجاره 2 طرف به طور دیگری با هم دیگر توافق کرده باشند یا عرف آن منطقه خلاف آن باشد.»ماده 20 قانون روابط موجر و مستأجر مصوب سال 56 و ماده 10 این قانون مصوب سال 62 نیز به این موضوع اشاره کرده است. با این موارد، می توان گفت که تعمیرات اساسی اماکن استیجاری مانند تعمیر دستگاه های سرمایشی، گرمایشی و آسانسور بر عهده موجر است.

حال شاید برای شما این سوال پیش آید که اگر موجر نسبت به انجام تعمیرات اساسی اقدامی انجام ندهد، آیا مستاجر باید تعمیرات را انجام دهد؟ اگر موجر اجازه تعمیرات را با پرداخت هزینه ها توسط خودش به مستأجر دهد، او می تواند تعمیرات را انجام دهد در غیر این صورت مستأجر می تواند از طریق دادگاه موجر را به تعمیرات الزام کند و در صورت ملزم نشدن موجر به انجام تعمیرات، مستأجر می تواند نسبت به فسخ قرارداد اقدام کند.

تعمیرات اساسی اماکن استیجاری مانند تعمیر دستگاه های سرمایشی، گرمایشی و آسانسور بر عهده موجر است

چنان چه موجر از انجام تعمیرات خودداری کند یا الزام او به تعمیر کردن هم فایده ای نداشته باشد و نتوان از مورد اجاره استفاده مطلوب کرد و عیب هایش برطرف نشود، قرارداد اجاره باطل می شود و اگر مستأجر بدون اجازه موجر اقدام به تعمیرات کند، حق مطالبه هزینه های تعمیرات را از موجر ندارد.

بنا بر ماده 485 قانون مدنی «اگر در مدت اجاره، تعمیراتی لازم باشد که تأخیر در آن موجب ضرر به موجر شود، مستأجر نمی تواند مانع تعمیرات شود، اگر چه هم در این مدت نتواند از عین مستأجره به طور کلی یا جزیی استفاده کند؛ در این صورت مستاجر حق فسخ اجاره را دارد.

در صورت اجازه موجر به مستاجر برای انجام تعمیرات، مستأجر می تواند بعد از انجام تعمیرات هزینه های مربوطه را از موجر دریافت کند و یا آن را با اجاره بها تسویه حساب کند و اگر هزینه های تعمیرات بیشتر از مبلغ بهای اجاره باشد امری منطقی و عقلانی نیست، مگر این که هر 2 طرف در مورد پرداخت آن با هم توافق کرده باشند.

اختلافات موجر و مستأجر در تعمیرات اماکن استیجاری

به طور معمول، اماکن مسکونی و تجاری که برای استفاده افراد باشد برای استفاده بهینه، نیاز به تعمیر و به عبارتی نگه داری دارد، در غیر این صورت بر اثر گذشت زمان، آن مکان تخریب و استفاده از آن هم غیر ممکن می شود.

Description: قانونتعمیر اماکن استیجاری به 2 بخش کلی و جزیی تقسیم می شود، تعمیرات کلی یعنی آن چه بنا به تعبیر قانون گذار، مربوط به اصل بنا و تأسیسات عمده آن است بر عهده موجر است و تعمیرات جزیی که از آن در قانون به عنوان استفاده بهتر از ملک یاد شده مانند تزیین جزیی، تعمیرات کاشی کاری و سنگ کاری به همراه هزینه های آن بر عهده مستأجر است.

حال اگر مستأجر در ملک استیجاری بدون اجازه موجر تعمیراتی انجام دهد آیا حق مطالبه هزینه ها را دارد یا خیر ؟ ماده 502 قانون مدنی در این باره عنوان کرده که مستأجر حق مطالبه هزینه های صرف شده برای تعمیر اماکن اجاره ای را ندارد و حتی شعبه 23 دیوان عالی کشور به موجب دادنامه 579/23 در خصوص دعوی مطرح شده ای در این زمینه ماده 502 قانون مدنی استناد کرده و کسر هزینه ها را از اجاره بها موجر تشخیص نداده است.

در خصوص اختلاف میان موجر و مستأجر درباره تعمیر اماکن استیجاری بد نیست بدانید که در صورتی که ملک استیجاری نیاز به تعمیرات کلی داشته باشد، مستأجر می تواند به دادگاه مراجعه کند و موجر باید در مهلتی که از طرف دادگاه تعیین می شود، تعمیرات مورد نظر را انجام دهد، در غیر این صورت مستأجر می تواند برای فسخ اجاره به دادگاه مراجعه و از دادگاه درخواست کند که به او اجازه داده شود که تعمیرات را انجام دهد و هزینه های آن را حداکثر تا 6 برابر اجاره بها با موجر حساب کند.

تعمیرات کلی بر عهده موجر است و تعمیرات جزیی بر عهده مستأجر است

باید توجه شود که تعمیرات باید اساسی و مربوط به بنا باشد، چرا که در بعضی مواقع دیده شده که مستأجر ادعای تعمیرات کلی را برای ملک استیجاری دارد که بعد از این که اداره حقوقی و تفسیر قضایی این موضوع را بررسی می کند، مشخص می شود که این تعمیرات جزیی بوده است و مربوط به اصل بنا نیست.

 ممکن است، ملک استیجاری نیاز به تعمیرات اساسی داشته باشد و مستأجر نیز با هدف خاصی مانع از انجام تعمیرات شود، در این صورت طبق ماده 22 قانون روابط موجر و مستأجر سال 56، دادگاه مستأجر را به رفع ممانعت ملزم و مهلت مناسبی را برای انجام تعمیرات تعیین می کند.چنان چه مستأجر باز هم از تعمیرات جلوگیری کند، دادگاه می تواند حکم به تخلیه موقت ملک برای مدت زمان معلومی بدهد چنان چه در نتیجه ممانعت مستأجر از تعمیر خسارتی به بار آید، مستأجر مسئول آن است و به این گونه دعاوی خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات دادرسی رسیدگی می شود.

یکی دیگر از اختلافاتی که میان مستأجر و موجر امکان دارد، پیش بیاید این است که در بعضی مواقع موجر به منظور تخلیه ملک توسط مستأجر، انشعاب آب، برق و گاز و ... را قطع می کند که طبق ماده 24 روابط موجر و مستأجر سال 56، موجر حق چنین عملی را حتی به بهانه تعمیرات ندارد مگر در مورد تعمیرات ضروری یا این که مستأجر، بهای مصرفش را طبق شرایط اجاره نپرداخته باشد که موجر در این موارد می تواند اقدام به قطع انشعاب آب، برق، گاز و ... کند.

در صورت بروز چنین اختلافاتی مستأجر حق دارد، به دادگاه مراجعه و درخواست رسیدگی به این موضوع را مطرح کند و دادگاه مکلف است بدون رعایت تشریفات دادرسی به این دادخواست رسیدگی و رأی مقتضی را صادر کند.

در بعضی موارد، مالک (موجر) قصد فروش ملکش را دارد یا می خواهد از ملکش بازدیدی داشته باشد که اگر ملک نیاز به تعمیر داشته باشد، برای آن اقدام کند که اگر مستأجر از ورود موجر به ملکش ممانعت به عمل آورد، موجر می تواند به دادستان مراجعه کند.دادستان به عنوان مدعی العموم به ضابطان نیروی انتظامی می تواند دستور دهد تا آن ها (مأموران نیروی انتظامی) به عنوان خریدار با مالک به ملک موجر بروند و آن را از نزدیک مشاهده کنند، در صورت ممانعت مستأجر از ورود موجر و مأموران نیروی انتظامی به ملک، این مورد سرپیچی از دستور مقام قضایی تلقی و موضوع به دادستان اعلام می شود و مستأجر به دستور قضایی دادستان تحت تعقیب قرار می گیرد. تشخیص این که تقاضای موجر یک امر ضروری است (بازدید ملک برای تعمیر) یا نه، بر عهده مقام قضایی است.

ندا پاکنهاد/ وکیل پایه یک دادگستری

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

 

بخش اول : کلیات رهن دریایی

فصل اول : مفهوم رهن و وثیقه

الف:در لغت

رهن و وثیقه را در معنای لغوی با این معانی شناخته شده اند:

 1 – ثبات و دوام

 2 – استوار

3 – آنچه که به آن اعتماد می شود

4 – گرو و حبس

ب:در اصطلاح حقوقی

در قانون مدنی رهن به صراحت تعریف گشته است.

ماده ی 771 قانون مدنی که مبین تعریف رهن میباشد بیان داشته:

رهن عقدی که به موجب آن ، مدیون مالی را برای وثیقه به داین می دهد.

رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن می گویند.

این تعریف دارای پیشینه ی فقهی است ولی نمیتوان گفت که نباید از این تعریف در مباحث بین المللی استفاده کرد زیرا رهن دریایی از لحاظ ماهیت تفاوتی با رهن مدنی ندارد و اگر تفاوتی هم باشد در آثار است و نه در مفهوم و ماهیت این دو نوع رهن.

فصل دوم : توجه قانون دریایی به رهن

در قانون دریایی دو فصل به این امر اختصاص داده شده است:

1 – فصل سوم : رهن کشتی ( از ماده 42 لغایت 51 )

2 – فصل دهم : وثیقه قراردادن بار کشتی ( از ماده 102 لغایت 110 )

این امر نشان دهنده ی توجه بسیار و اهمیت فراوان بحث رهن دریایی است که قانونگذار دو فصل از چهارده فصل قانون دریایی را به این موضوع اختصاص داده است.( نجفی اسفاد – مرتضی – وثیقه و تلف مورد وثیقه در قانون دریایی ایران و مقایسه با مبانی فقهی و حقوقی)

فصل سوم : اموال قابل رهن

بر اساس قانون دریایی اموالی که قابلیت مرهونه شدن را دارند و می توانند موضوع عقد رهن قرار بگیرند عبارتند از:

1 – کشتی :

 الف ) آماده بهره برداری

 ب ) در حال ساختمان

2 – وسایل و ملحقات کشتی

3 – کرایه ی باربری

4 – بار کشتی

منظور از کشتی در صورت عدم توصیف آن در اسناد رهن موارد ذیل خواهد بود:

1 – بدنه

2 – دکل ها

3– دوار ها

4 – لنگر ها

5 – سکان ها

6 – موتور ها و وسایل مورد نیاز برای تحرک کشتی(– نجفی اسفاد – مرتضی – حقوق دریایی بر پایه ی قانون دریایی ایران و مقررات بین المللی دریایی – صفحه99)

به عبارت دیگر هرگاه کشتی توصیف نشده باشد و بدون توصیف در رهن قرار گیرد تمام موارد مذکور در بالا جزء رهن محسوب خواهد شد و تابع قواعد مربوط به آن خواهد بود.

فصل چهارم  : آثار رهن دریایی

رهن دریایی دارای چند اثر بسیار مهم است که عبارتند از:

1 – حق تقدم ( م 46 ق. دریایی )

2 – حق تعقیب( م 45 ق . دریایی )

3 – حق فروش ( م 50 ق . دریایی )

4 – حق تملک کشتی ( م 51 ق . دریایی )( – نجفی اسفاد – مرتضی – حقوق دریایی بر پایه ی قانون دریایی ایران و مقررات بین المللی دریایی – صفحه 99 تا 102)

فصل پنجم : نکاتی در رابطه با رهن

الف ) رهن کشتی

1 – رهن منقول است ( م 42 ق . دریایی )

بر اساس ماده 42 قانون دریایی رهن کشتی منقول است و دلیل این امر منقول بودن خود کشتی است که به تبع آن رهن نیز منقول محسوب می گردد.

2 – باید با سند رسمی صورت گیرد ( م 42 ق . دریایی )

اگر رهن دریایی بر اساس سند رسمی نباشد دارای اعتبار نبوده و تابع مقررات رهن نیست.

3 – قبض شرط صحت آن نیست ( م 42 ق . دریایی)

بر خلاف رهن داخلی که بر اساس ماده 772 قانون مدنی(مال مرهون باید به قبض مرتهن یا به تصرف کسی که بین طرفین معین می گردد داده شود،ولی استمرار قبض شرط صحت معامله نیست) قبض شرط صحت آن است در رهن دریایی قبض مال مرهون شرط صحت این نوع رهن نیست.

4 – رهن از حقوق عینی است ( م 45 ق . دریایی )

همانگونه که در نظام حقوقی داخلی ما حق عینی تبعی (وثیقه) حقی عینی است در حقوق دریایی نیز اینگونه است.

5 – حقوق ممتاز مقدم بر حق مرتهن است ( م 29 ق . دریایی )

برخی از حقوق است که در ماده 29 به آنها اشاره شده و در همان ماده این حقوق مقدم بر رهن تلقی گشته اند پس ابتدا این حقوق از مال مرهون پرداخت می شود و سپس طلب دارای رهن پرداخت می گردد.

6 – رهن گزاردن فقط حق فرمانده کشتی است ( م 87 ق . دریایی )

بر اساس ماده 87 قانون دریایی هیچ شخصی به جز فرمانده کشتی نمی تواند کشتی را رهن گزارد.)

ب ) رهن بار کشتی

 1– رهن گزاردن فقط حق فرمانده کشتی است ( م 87 ق . دریایی )

بر اساس ماده 87 قانون دریایی هیچ شخصی به جز فرمانده کشتی نمی تواند کشتی را رهن گزارد.

2 – فقط تحت شرایط خاصی می توان بار را به رهن گذاشت ( م 102 ق . دریایی )

ماده  102قانون دریایی شرایط خاصی را برای رهن بار ایجاد کرده است که به دلیل اهمیت آن عین ماده را در این قسمت می آوریم:

ماده 102 قانون دریایی: اخذ وام در مقابل وثیقه دادن تمام یا قسمتی از بار تنها به وسیله فرمانده کشتی مجاز است مشروط براینکه وام برای تعمیر یا سایر مخارج فوق‌العاده کشتی یا بار‌ آن و یا برای تعویض اشیایی باشد که بر اثر یک حادثه دریایی از بین رفته است و نیز منحصرا برای تعقیب سفر کشتی به بندر مقصد باشد.
باری که به کشتی تحویل نشده نمیتواند برای تامین مخارج مزبور در وثیقه قرار گیرد هزینه‌های جاری کشتی جزو مخارج فوق‌العاده کشتی نخواهد بود.

فصل ششم  : مندرجات سند رهن

موارد ذیل باید در سند رهن آمده باشند.این الزام در ماده­ی 43 قانون دریایی صریحا ذکر شده است.

1 – نام راهن

2 – نام مرتهن

3 – مشخصات کشتی

4 – مبلغ رهن

5 – سررسید رهن

معمولا علاوه بر این موارد، مسائل دیگری نیز در سند رهن می­آید ولی الزامی به ذکر آنها در این سند وجود ندارد. ( نجفی اسفاد – مرتضی – وثیقه و تلف مورد وثیقه در قانون دریایی ایران و مقایسه با مبانی فقهی و حقوقی)

فصل هفتم  : موجبات انقضای رهن

رهن دریایی پس از انعقاد منحل نگشته و از بین نمی­رود مگر به واسطه­ی یکی از موارد ذیل:

1 – ادای دین در سررسید

همانطور که می دانیم عقد رهن عقدی تبعی(به تبع وجود دین)می باشد.

در رابطه با تمام امور تبعی هرگاه امری که عملی به تبع آن ایجاد شده از بین رود عملی که به صورت تبعی واقع شده نیز بر هم می­خورد،پس رهن نیز به تبع از بین رفتن دین از بین میرود.

لازم به شرح است که تمام مواردی که سبب سقوط تعهد اصلی می­شود را باید به این اسباب اضافه نمود.

2 – منهدم شدن کشتی

اگر کشتی منهدم شود واضح است که رهن بلا موضوع شده و قطعا منتفی می گردد.

3 – بطلان ثبت کشتی

4 – ابطال رهن دریایی

ابطال یا فسخ رهن دریایی از جمله موارد انحلال رهن می باشد.

5 – فروش اجباری کشتی به موجب حکم قضایی

اگر کشتی به موجب حکم قضایی فروخته شود حق عینی تبعی از بین میرود اما اگر به موجب حکم قضایی نباشد بدون شک حق وثیقه که نوعی حق عینی است از بین نمی رود.

6 – صرف نظر کردن داین از مطالبات خود

همانطور که گفته شد هر عاملی که سبب سقوط دین باشد موجب انقضای رهن نیز می­گردد.

این مورد نیز مشمول حکم فوق است.صرف نظر کردن از مطالبات چیزی جز ابراء نیست.( نجفی اسفاد – مرتضی – حقوق دریایی بر پایه ی قانون دریایی ایران و مقررات بین المللی دریایی – صفحه 102)

ماده 264 قانون مدنی برخی موارد که سبب سقوط تعهد است را نام برده است.

ماده 264 قانون مدنی:

تعهدات به یکی از طرق ذیل ساقط می­شود:

1.به وسیلهء وفای به عهد

2. به وسیلهء اقاله

3. به وسیلهء ابراء

4. به وسیلهء تبدیل تعهد

5. به وسیلهء تهاتر

6. به وسیلهء مالکیت ما فی الذمه

تمامی این موارد اگر دین اصلی را زائل کند رهن نیز منتفی می گردد.

بخش دوم  : بررسی تطبیقی قانون دریایی و قانون مدنی در رابطه با رهن

فصل اول : شرط صحت بودن یا نبودن قبض

الف ) در رهن کشتی

 نظرات فقهی در مورد شرطیت قبض

فقها در این رابطه 3 نظریه را ابراز نمودند که به طور خلاصه و مختصر عبارتند از:

     1 – شرط صحت بودن قبض

     2 -  شرط لزوم بودن قبض

     3 – عدم شرطیت قبض

همانطور که بیان شد قانون مدنی ایران در ماده­ی 772 نظر اول را پذیرفته است.

قانون دریایی نیز در ماده­ی 42 نظر سوم را پذیرفته است.

پس اختلافی که بین قانون مدنی با قانون دریایی است بین فقها نیز وجود داشته است.

میتوان گفت دلیل حکم خاصی که قانون دریایی ایران آنرا پذیرفته است عرف خاص دریایی است که در سایر زمینه ها به این شکل وجود ندارد و باید گفت حکمی استثنایی بوده و قابل سرایت به سایر موارد نیست.( نجفی اسفاد – مرتضی – وثیقه و تلف مورد وثیقه در قانون دریایی ایران و مقایسه با مبانی فقهی و حقوقی)

ب ) در رهن بار کشتی

نظر اول :

     1 – قاعده، شرط صحت بودن قبض در مورد رهن است.

     2 -  استثناء، شرط صحت نبودن قبض در مورد رهن کشتی می باشد.

     3 – باید استثناء را در موارد سکوت تفسیر مضیق نمود.

     4 – مورد ساکت ، رهن بار کشتی است.

     5 – نتیجه : در رهن بار کشتی نیز ، قبض شرط صحت است.

نظر دوم  :

 کبری : استثنای با مبنا قابل سرایت است ولی استثنای بدون مبنا قابل سرایت نیست .

 صغری : شرط صحت نبودن قبض در مورد رهن کشتی ، استثنای با مبنا است . نتیجه : شرط صحت نبودن قبض در مورد رهن کشتی قابل تسری به رهن بار کشتی می باشد.

 لازم به شرح است که به عقیده­ی اینجانب می­توان استثنای با مبنارا به موردی که ساکت است هم تسری داد به شرط آنکه همان مبنا در مورد سکوت نیز موجود باشد.

بنا­بر­این در رهن بار کشتی نیز قبض شرط صحت آن نمی باشد مانند رهن بار کشتی.

فصل دوم  : قابلیت رهن دادن بار کشتی

نکته­ی جالب در رابطه با رهن دادن بار کشتی این امر است که در این مورد شخصی به جز مالک بار را در رهن می­گذار.

 فرمانده کشتی که غالبا مالک بار نیست می تواند بار را به رهن گزارد.

ظاهر این مسئله ناپسند است اما پس از کمی تدقیق و ریز نگری به دلایل زیر  می­توان به این نتیجه رسید که این کار ناپسند نبوده بلکه حتی امری ضروری است.

 الف ) این امر موافق عرف حمل و نقل دریایی است .

اقتضای حمل دریایی عدم توقف کشتی در بین مسیر است زیرا بار باید با سرعت به محل تعیین شده برسد و...

 ب ) این امر برای حمایت از مالک بار نیز می باشد .

اگر کشتی در جایی متوقف شود یکی از افرادی که بسیار ضرر می­کند صاحب بار است.زیرا او می­خواهد که محموله زودتر به مقصد برسد.

  ج ) در این امر رضایت ضمنی مالک به محض انعقاد قرارداد حاصل شده است.

در هنگام انعقاد قرارداد مالک می­دانسته که تحت شرایط مذکور در ماده 89 قانون دریایی بار نیز امکان رهن نهاده را دارد و با این شرط قانونی عقد را منعقد نموده است پس به آن رضایت داده و ما میدانیم که عقود نه فقط متعاملین را به اجرای چیزی که در آن تصریح شده است ملزم مینماید بلکه متعاملین به کلیهءنتایجی هم که به موجب عرف و عادت یا به موجب قانون از عقد حاصل میشود ملزم می­باشند(م.220 ق.م.)

د) قابلیت رهن نهادن بار کشتی به صورت مطلق به فرمانده داده نشده بلکه منوط به شرایطی است که در ماده­ی 89 قانون دریایی آمده است و به دلیل اهمیت به طور کامل نقل می­گردد.

ماده­ی 89 قانون دریایی:

اگر ضمن سفر جهت تعمیر و یا تعویض بعضی از تاسیسات ضروری کشتی و یا مخارج فوری و لازم دیگر وجوه مورد احتیاج در دسترس نباشد فرمانده میتواند وجوه مذکور را در وهله اول با وثیقه گذاشتن کشتی و یا کرایه باربری و سپس با وثیقه گذاشتن بار کشتی و با رعایت شرایط ذیل قرض و یا در موارد ضروری و حیاتی با فروش بار کشتی وجوه لازم را تحصیل نماید.

1.برای اجرای منظور فوق فرمانده باید ابتدا صورتمجلسی با ذکر موجبات قرضه تنظیم و آن را به امضا افسران ارشد کشتی رسانده و مراتب را فورا به مالک کشتی اطلاع داده و کسب تکلیف نماید. در صورتی که از طرف مالک کشتی وجوه لازم در اختیار فرمانده گذارده نشود فرمانده میتواند در صورتی که کشتی در بنادر خارجی باشد با ارایه صورتمجلس مذکور کسب اجازه از نماینده کنسولی ایران و در صورت عدم وجود نماینده کنسولی ایران در محل با اجازه مقامات صلاحیتدار محلی و در صورتی که کشتی در بنادر ایران باشد با اجازه دادستان محل و یا نماینده قانونی او مبادرت به تحصیل وام کند.

2.مبلغ وام درخواستی نباید از میزان واقعی نیازمندیهای مذکور تجاوز نماید.

فصل سوم : قابلیت رهن دادن کرایه باربری

همانطور که میدانیم کرایه­ی باربری طلبی است که متصدی حمل از طرف مقابل در قرارداد دارد و بر اساس ماده 774 قانون مدنی مال مرهون باید عین معین باشد و رهن دین ( طلب ) و منفعت باطل است.

اما بر اساس ماده­ی 89 قانون دریایی کرایه ی باربری را نیز می توان رهن داد.

اما دلیل این تعارض چه امری است؟

ماده 774 قانون مدنی نتیجه ی منطقی ماده 772 قانون مدنی است به عبارت دیگر حال که قبض شرط صحت عقد رهن می­باشد پر واضح است که دین قابلیت قبض ندارد پس رهن دین صحیح نمی­باشد اما در رهن دریایی که بر اساس ماده­ی 42 قبض را شرط صحت ندانسته دیگر نباید رهن دین باطل باشد همانطور که با فراصت قانونگذار همین حکم وضع گشته است.

فصل چهارم  : اثر انتقال کشتی بر حق مرتهن  

همانطور که در گذشته نیز بیان شد حق رهن از حقوق عینی است و با فروش یا انتقال کشتی این حق از بین نمی رود.(م45 ق . دریایی )

از طرف دیگر بر اساس نظام حقوقی ما راهن نمی تواند در رهن تصرف منافی حق مرتهن نماید ( م 793 ق . م . )

طبق نظر مشهور : تصرفات ناقل ملکیت منافی با حق مرتهن است پس باطل می باشد.بر این اساس اگر کشتی در رهن باشد دیگر نمی­توان آنرا فروخت یا به هر شکل دیگر به دیگری منتقل نمود و اگر بیعی واقع شود باطل خواهد بود.

طبق رای وحدت رویه : تصرفات ناقل ملکیت غیر نافذ است . ( رای وحدت رویه شماره 620 مورخ 20 / 8 / 1376 )

بر این اساس اگر کشتی در رهن باشد و بیعی واقع شود غیر نافذ خواهد بود.

طبق نظر دکتر کاتوزیان : تصرفات ناقل ملکیت منافی با حق مرتهن نبوده و صحیح می باشد و حق عینی ناشی از رهن با انتقال از بین نمی رود.( کاتوزیان – ناصر- قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی –یادداشت 1 ماده 793 قانون مدنی-صفحه 491)

بر این اساس اگر کشتی در رهن باشد و بیعی واقع شود بیع مذکور صحیح است ولی منافی حق مرتهن نیست.ماده­ی 45 قانون دریایی نیز دقیقا منطبق با همین نظر است.

فصل پنجم  : حق رجحان بین مرتهنین

 ماده 46 قانون دریایی در رابطه با رهن کشتی مقرر نموده است:

چنانچه کشتی بیش از یک مورد در رهن باشد بستانکاران مقدم بر بستانکاران موخر حق رجحان خواهند داشت...

از طرفی ماده 104 قانون دریایی در رابطه با رهن بار مقرر می­دارد:

اگر دو یا چند وام به اعتبار وثیقه دادن یک کالا تحصیل شود وامی که در تاریخ موخر دریافت شده بر آنکه تاریخش مقدم است برتری دارد...

باید مجددا تصریح نمایم که حق رهن ، حقی است عینی و همانطور که بیان شد نمی توان بر خلاف حق عینی ، ایجاد حقی نمود که منافی با حق مرتهن باشد(م793 ق.م.).

باید طبق قواعد اینگونه استنباط نمود که در رهن مازاد(رهن مکرر)حق مرتهن اول مقدم بر حق مرتهن دوم است.

پس ماده­ی 46 قانون دریایی منطبق با قانون مدنی و قواعد حقوقی است ولی ماده 104 قانون دریایی بر خلاف قواعد حقوقی می­باشد.

این نکته نیز نباید پنهان بماند که به نظر تفاوتی بین رهن کشتی و رهن بار کشتی در این زمینه وجود ندارد ولی دارای احکام متفاوتی است.

از طرف دیگر ضرورتی بر حکم ماده 104 قانون دریایی یافت نمی گردد.

در نهایت نمی­توان دلیل یا حکمت یا توجیهی برای این حکم یافت نمود و به هیچ وجه نمی­توان این حکم را تفسیر نمود.

برخی دلیل حکم ماده­ء 104 را عرف بین الملل و اقتضاعات بین المللی دانسته اند ولی باید این توهم را از ذهن دور نمود که دلیل چنین حکمی اقتضاعات بین المللی است زیرا اگر اینگونه بود ماده­ء 46 نیز مانند ماده 104 می­بود ولی اینطور نیست.
منابع

الف : قوانین و مقررات

 1 - قانون دریایی ایران مصوب 29 / 6 / 1343

 2 – قرارداد بین المللی یکنواخت کردن بعضی از مقررات مربوط به حقوق ممتاز و رهن دریایی

ب : کتب

1 – اباذری فومشی ، منصور ، نحوه ی عملی تنظیم و نگارش انواع عقد رهن ، چاپ اول

2 -  جعفری لنگرودی ، محمد جعفر ، ترمینولوژی حقوقی ، چاپ سوم

3 – کاتوزیان ، ناصر، قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی ، چاپ بیست و چهارم

4 – نجفی اسفاد ، مرتضی ، حقوق دریایی بر پایه ی قانون دریایی ایران و مقررات بین المللی دریایی ، چاپ اول

ج : مقاله

1 – نجفی اسفاد ، مرتضی ، وثیقه و تلف مورد وثیقه در قانون دریایی ایران و مقایسه با مبانی فقهی و حقوقی ، فصلنامه ی دیدگاه های حقوقی ، سال چهارم ، شماره 15 و شماره 16

د : سایت

1- vakileshoma.blogfa.com/post_65.asp

نویسنده مقاله:ایمان حسین پور شرفشاد

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

نحوه ثبت شرکتهای خارجی

 


اصل ۸۱
دادن امتیاز تشکیل شرکتها و موُسسات در امور تجارتی و صنعتی و کشاورزی و معادن و خدمات به خارجیان مطلقا ممنوع است.

براساس اظهار نظر شورای نگهبان، شرکتهای طرف قرارداد با دولت جمهوری اسلامی ایران می‌توانند تقاضای ثبت شرکت و شعبه آنرا بنمایند.

 

انتشار مقررات تملک و اجاره اموال غیرمنقول توسط اتباع خارجی
(به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد-تاریخ چاپ: چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۱)
سازمان سرمایه‌گذاری خارجی مقررات مربوط به تملک و اجاره اموال غیرمنقول توسط اتباع خارجی را اعلام کرد. به گزارش خبرگزاری فارس، سازمان سرمایه‌گذاری خارجی و کمک‌های فنی و اقتصادی اعلام کرد: براساس قانون مربوط به تملک اموال غیرمنقول اتباع خارجی مصوب ۱۶/۳/۱۳۱۰ «تملک هر نوع زمین به هر میزان به نام اشخاص خارجی مجاز نمی‌باشد»، بر این اساس اتباع خارجی (اشخاص حقیقی خارجی) نمی‌توانند به نام خود صاحب زمین در کشور شوند.

ماده (۱) قانون ثبت شرکت‌ها مصوب ۱۳۱۰ اشعار می‌دارد: «هر شرکتی که در ایران تشکیل و مرکز اصلی آن در ایران باشد، شرکت ایرانی محسوب است»، لذا اشخاص خارجی اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی که با ثبت شرکت در ایران سهامدار آن شرکت می‌شوند، شرکت ثبت شده فارغ‌ از ملیت سهامداران آن، یک شخصیت حقوقی ایرانی محسوب می‌گردد. براساس بند (ب) ماده (۴) آیین‌نامه اجرایی قانون تشویق و حمایت سرمایه‌گذاری خارجی، «محدودیتی از نظر درصد مشارکت سرمایه‌گذاری خارجی وجود ندارد.» به عبارت دیگر سرمایه‌گذاران خارجی می‌توانند شرکتی را در ایران تا نسبت ۱۰۰ درصد سهام متعلق به سهامداران خارجی ثبت کنند.
ماده (۳۴) آیین‌نامه اجرایی قانون تشویق و حمایت سرمایه‌گذاری خارجی اشعار می‌دارد «در مواردی که انجام سرمایه‌گذاری خارجی منجر به تشکیل شرکت ایرانی گردد، تملک زمین به نام شرکت متناسب با طرح سرمایه‌گذاری به تشخیص سازمان مجاز می‌باشد.» تا ۱۰۰ درصد می‌توانند شرکت خارجی ثبت کنند و شرکت خارجی حق مالکیت اموال منقول و غیرمنقول را دارد.
با عنایت به مستندات قانون و مقررات فوق‌الذکر، بدیهی است چنانچه اشخاص خارجی اعم از حقیقی و حقوقی، به منظور سرمایه‌گذاری در کشور اقدام به ثبت یک شرکت در کشور نمایند و صاحب تمام یا بخشی از سهام آن شرکت گردند (دارای مشارکت سهمی در شرکت ایرانی شوند) می‌توانند به نام شرکت ایرانی ثبت شده، زمین تملک نمایند.
در خصوص اجاره اموال غیرمنقول توسط شرکت ایرانی، با استناد به ماده ۱۰ قانون مدنی ایران که اشعار می‌دارد «قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده‌اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.» همچنین طبق ماده ۲۱۹ قانون مدنی ایران «عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم‌مقام آن‌ها لازم الاتباع است، مگر اینکه به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود»، لذا شرکت ثبت شده در کشور به عنوان یک شخص حقوقی می‌تواند وارد عقد قرارداد اجاره با اشخاص دیگر گردد و براساس مفاد قرارداد از منافع آن منتفع گردد. موارد مشابه در برخی از کشور‌ها به شرح زیر هستند:
اندونزی: امکان اجاره بیست و پنج ساله زمین کشاورزی با اجازه انتقال امتیاز بهره‌برداری اتباع اندونزیایی به شرکت‌های خارجی
فیلیپین: امکان اجاره پنجاه ساله زمین قابل تمدید تا بیست‌وپنج سال
استرالیا: امکان خریداری زمین کشاورزی توسط سرمایه‌گذاران خارجی. همه محدودیت‌های موجود تا سال ۲۰۱۴ میلادی لغو خواهد شد.
کنیا: اجازه خرید و فروش زمین‌های کشاورزی توسط سرمایه‌گذاران خارجی.
نوشته شده در تاریخ:
شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱
---------------------------------
مطابق ماده ٣ قانون ثبت شرکت‌ها فعالیت شرکتهای خارجی درایران منوط به قانونی بودن آن‌ها در کشور اصلی خود و ثبت در اداره ثبت اسناد تهران است. منوط به قانونی بودن آن‌ها درکشور اصلی خود وثبت در اداره ثبت اسناد تهران است. بنابراین نخست اداره ثبت اسناد تهران با بررسی مدارک لازم از قبیل گواهی اداره ثبت محل و یا گواهی دفتر ثبت تجارتی قانونی بودن شرکت را در کشور اصلی خود احراز می‌نماید .
جهت ثبت شرکتهای خارجی ارائه مدارک زیر به اداره کل ثبت شرکت‌ها و مالکیت صنعتی الزامی است:
١- اظهارنامه ثبت.
٢- یک نسخه مصدق از اساسنامه شرکت.
٣- یک نسخه مصدق از اختیارنامه عمده شرکت درایران و در صورتی که شرکت چند نماینده مستقل درایران داشته باشد یک نسخه مصدق از اختیارنامه هر یک از آن‌ها.
۴- داشتن مجوز (قرارداد قانونی) با یکی از وزارتخانه‌ها یا سازمان‌های دولتی و یا چنانچه شرکت خارجی باشد شرایط عملیات آن باید به موجب امتیازات صحیح و منظمی مقرر گردیده باشد.
اظهارنامه ثبت شرکت‌ها باید به فارسی نوشته شود وحاوی نام کامل شرکت نوع شرکت از قبیل سهامی تضامنی و مختلط وغیره مرکز اصلی شرکت و در آدرس صحیح آن تابعیت شرکت مقدار سرمایه شرکت در تاریخ تقاض و سایر موارد مندرج در ماده ۶ نظامنامه اجرای قانون ثبت شرکت‌ها مصوب سال ١٣١٠ باشد.
اساسنامه شرکت واختیارنامه نماینده وعمده آن در ایران و سایر نمایندگان و نیز آخرین بیلان شرکت باید در مرکزی اصلی شرکت توسط شخص یا اشخاصی که حق امضای از طرف شرکت دارند تصدیق گردد وامضا آن‌ها نیز به تصدیق مقامات صلاحیتدار کشوری که امضا در انجا واقع شده و یا نماینده سیاسی یا کنسولی ایران در کشور مزبور و یا نماینده سیاسی یا کنسولی دولت متبوع شرکت در ایران برسد.
اداره ثبت شرکت‌ها علاوه بر مدارک فوق (اظهارنامه و ضمائم آن) صورت جلسه مجمع عمومی موسسین وهیئت مدیره چنانچه شرکت از نوع سهامی خاص باشد رسید بانکی سرمایه مبنی بر پرداخت حداقل ٣۵% از سرمایه را از ذینفع مطالبه می‌نماید بعداز طی مراحل فوق مطابق ماده ٢٠ نظامنامه (در ظرف یک ماده از تاریخ ثبت هرشرکت خارجی یا شعبه آن دایره ثبت شرکت‌ها باید مراتب ذیل را به خرج خود شرکت در مجله رسمی وزارت عدلیه و یکی از روزنامه‌های یومیه تهران منتشر نماید:
١- خلاصه اساسنامه شرکت
٢- اسم نماینده عمده شرکت درایران و اگر شرکت در ایران چند نفر نماینده مستقل داشته باشد اسم همه آن‌ها.
٣- اسم اشخاصی که از طرف شرکت حق امضا دارند.
۴- اسم شخص یا اشخاص مقیم در ایران که برای دریافت کلیه ابلاغیه‌های مربوط به شرکت صلاحیت دارند.
پس از ثبت شرکت باید از طرف اداره ثبت به تقاضا کنند ه تصدیقی ارائه گردد.

نحوه ثبت شعبه شرکت خارجی

اگر شرکت خارجی ثبت شده درایران تقاضای تاسیس شعبه رانیز داشته باشد باید اظهارنامه ثبت به فارسی سواد مصدق سند ثبت خود شرکت در ایران و سواد مصدق از اختیارنامه نماینده که مدیر شعبه است را تقدیم نماید (ماده ٨ اظهارنامه).
تبصره - ممکن است تقاضای ثبت شعبه درضمن تقاضای ثبت خود شرکت به عمل آید دراین صورت تقدیم سواد مصدق سند ثبت خود شرکت لازم نخواهد بود.

مقررات جزائی
اشخاصی که به عنوان نمایندگی یا مدیریت شرکتهای خارجی در ایران اقدام به امور تجارتی یا صنعتی یا مالی کرده و قبل از انقضا موعد مقرر تقاضای ثبت نکنند به تقاضای مدعی العموم بدایت و به حکم محکمه ابتدائی تهران محکوم به تاخیر پس از صدور حکم متخلف را به تادیه پنج الی پنجاه تومان محکوم خواهد کرد و هر‌گاه حکم قطعی شده و تا سه ماه پس از تاریخ ابلاغ آن تخلف ادامه یابد دولت از عملیات نماینده یا مدیر شرکت متخلف جلوگیری خواهد نمود. ماده ۵ قانون ثبت شرکت‌ها.
اگر نماینده یا مدیر شعبه هر شرکت خارجی قبل از ثبت به سمت نمایندگی یا مدیریت شعبه شرکت درایران اقدام به عملیات تجارتی یا صنعتی یا مالی نماید محکوم به جزای نقدی خواهد شد.
بنابراین تنها توجه و تقاضای مدعی العوم (دادستان) تهران موجب اعمال مجازات مقرر نسبت به تخلف عدم ثبت شرکت خارجی می‌باشد.

 

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

بسمه تعالی

رهن اسناد تجاری

      در حال حاضر بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری بدون پاسخ به این سؤال که آیا می توان اسناد مالی[1] را موضوع رهن و وثیقه قرار داد و بدون توجه به مشکلات حاصل از عدم تحلیل مباحث مربوط به  آن عملاً رهن و وثیقه اسناد تجاری را پذیرفته اند و غالباً سعی بر آن دارند تا آن را از شمول قواعد مربوط به رهن (مواد774 به بعد قانون مدنی) خارج سازند.Description: رهن اسناد تجاری

 

       اگر بخواهیم معنای تحت اللفظی ماده774 [2] قانون مدنی را بپذیریم و بگوییم رهن دین و منفعت باطل است و مال مرهون بایستی عین معین باشد عملاً با این تفسیر مضیق نمی توانیم به مفهوم مورد نظر دست پیدا کنیم حال با توجه به اینکه ما از رهن معنای وسیعتری تحت عنوان وثیقه مدنظر داریم همچنین واژه عرفی ((گرو)) هر چند که ابتداً همان معنای رهن را به ذهن متبادر می کند اما در معاملات جاری دارای مفهومی وسیعتر از رهن مذکور در قانون مدنی است لذا برای اینکه بتوانیم اسناد تجاری را قابل وثیقه بدانیم باید بتوانیم با استفاده از مواد قانون مدنی و تفسیر واقعی آن دست از استنباط خشک و ایستای آن برداریم و راه برای امکان وثیقه اسناد مساعد سازیم لذا اولین گام ما استناد به ماده 773 قانون مدنی است که بیان می دارد ((هر مالی که قابل نقل و انتقال قانونی نیست نمی تواند مورد رهن واقع شود )) مفهوم مخالف آن را می توان بدین گونه بیان کرد: هر مالی که قابل نقل و انتقال قانونی است می توان به رهن گذاشت بنابراین چک، سفته، نام تجارتی، و حتی سرقفلی را که دارای تجسم مادی نیستند و عینیت ندارند را می توان بگرو و وثیقه گذاشت چرا که نام تجارتی مطابق ماده 759 قانون تجارت مال است و قابل نقل و انتقال می باشد همین طور است ورقه اختراع و علامت تجاری چرا که از ملاک ماده مذکور می توانیم مالیت و قابلیت نقل و انتقال آن ها و سپس رهن آن ها را استنباط نماییم باید توجه کنیم که نباید این اسناد را دین و منفعت بدانیم و مطابق ماده 774 رهن آن ها را باطل تلقی کنیم باید توجه داشته باشیم که این اسناد از یک طرف مبین طلب و از طرف دیگر مثبت دارائی هستند مؤید کلام ما قانون مالیات بر درآمد است که سهام را ورقه بهادار می داند و این گونه اوراق را مانند اموال دیگر مشمول مالیات می داند لذا باید ورقه بهادار را دارای ارزش عینی بدانیم و رهن آنها را قانونی و صحیحی تلقی نماییم و از طرف دیگر چنانچه رویه عملی بانکداری را مورد تدقیق قرار دهیم مشاهده می کنیم که بانک ها در قبال دریافت اسناد مثبت کالا از قبیل بارنامه و اسناد صادراتی و بیمه نامه به بازرگانان اعطای تسهیلات می نمایند و یا برحسب عرف بانکداری این گونه اسناد را جهت دریافت ثمن از خریدار خارجی در رهن می گیرند و یا در مسئله صادرات قبل از دریافت ثمن از تسلیم سند به خریدار خودداری می کنند چرا که از لحاظ عرف تجارت بین الملل متصدی حمل کالا را تنها به ارائه کننده بارنامه تسلیم می کند چرا که عرف مزبور مبادله اسناد را در حکم مبادله کالا می داند و این اسناد، اسناد در وجه حامل هستند چرا که در خصوص رهن ملک نیز صرف تسلیم سند کفایت می کند و قبض و اقباض عین آن لازم نیست بنابراین باید اسناد مالی و در وجه حامل را که مثبت کالا هستند قابل ترهین بدانیم و معاملات بانکی مربوط به آن را مطابق اصل صحت معتبر بدانیم.

      حال اسناد تجاری که مثبت کالا و جنس نیستند نظیر چک، سفته، اوراق قرضه، برات باید قابل ترهین بدانیم یا رهن آنها را به استناد ماده 774 قانون مدنی باطل تلقی کنیم؟  

     همان طور که قانون آیین دادرسی مدنی در فصل مربوط به تأمین خواسته تأمین طلب را مجاز می داند حال آیا می توانیم به استناد اصول حقوقی نظیر اصل حاکمیت اراده و ماده 10 قانون مدنی و قواعد فقهی معتبر نظیر افوا بالعقود، دو نفر را مجاز بدانیم که با توافق با یکدیگر طلبی را وثیقه دین قرار دهند بنابراین اگر به جای واژه رهن از لغت وثیقه و یا تأمین استفاده نماییم می توانیم با استفاده از مستندات فوق امکان توثیق طلب را بپذیریم برای مثال علی می خواهد از رضا دویست هزار تومان پول قرض بگیرد حال چنانچه علی یک فقره چک به همان میزان بر عهده حسن داشته باشد که سررسید آن یک ماه دیگر است  می تواند با تسلیم آن به رضا، مبلغ مورد نظر را از وی دریافت کند و بین آنها توافق شود چنانچه علی دین خود را تا سی روز دیگر نپرداخت رضا بتواند وجه آن را از حسن مطالبه کند باید توجه داشت که این قرارداد باطل نیست و مطابق اصل لزوم قرارداد ها میان طرفین لازم الاتباع است و عرفاً چک مزبور عنوان وثیقه را دارد بنابراین ما بوسیله مطالبی که بیان کردیم می توانیم با همین قوانین موجود وثیقه اسناد مثبت کالا یا طلب را حل کنیم و حدود ماده 774 را شکسته و رویه عملی مؤسسات مالی و اعتباری را از لحاظ حقوقی تأیید کنیم.    

                                                                                                             مهدی رضائی فر



1. در اینجا نه تنها رهن اسناد مثبت کالا و اموال عینی بلکه رهن اوراق بهادار و اسناد مثبت طلب نظیر چک یا سفته را مورد بررسی قرار می دهیم.چک و سفته و برات در قانون تجارت طی مواد 309 و 314 و 223 تعریف گردیده اند و اسناد در وجه حامل نیز در مواد 320 به بعد آن قانون بررسی شده اند منتها همین قدر کافی است که بدانیم این اسناد علی الخصوص چک در دادو ستد و مراودات مالی جانشین پول و وجه نقد بوده و دارای ارزش مالی هستند و حتی سهام شرکت ها نیز دارای چنینی ارزشی است. 

2. مال مرهون باید عین معین بوده و رهن دین یا منفعت باطل است.

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

تحلیل جرائم ثبتی (اسناد و املاک)(قسمت ۱)

   به نام خدا                                                                                 

عنوان درس: سمینار

دانشگاه ازاد اسلامی واحد دامغان

عنوان تحقیق:تحلیل جرائم ثبتی (اسناد و املاک)

استاد:جناب اقای دکتر علیرضا حسنی

نام دانشجو:مهردادرحمانی

شماره دانشجویی:920025452

مقطع:کارشناسی ارشدحقوق ثبت اسناد و املاک

چکیده:

ثبت اسناد و املاک، امروزه نقش بسزایی در تثبیت حقوق افراد ایفا می کند؛ به گونه ای که اسناد رسمی در شرایط کنونی، از برترین دلایل اثبات قضیه به شمار می روند. اما، کهنه بودن مقررات ثبتی، اتخاذ سیاست ها و رویه های غیردقیق در این قلمرو، عدم توجه به بهره گیری از ابزار ها و سازوکارهای علمی در جهت روزآمد کردن خدمات ثبتی و تسریع در امور و مهم تر از همه، جلوگیری از اشتباهات و نیز سوءاستفاده برخی افراد، فرصت های مساعدی را در اختیار بزهکاران برای ارتکاب جرایم ثبتی قرار می دهد.جرم هایی که در فرایند ثبت اسناد و املاک اتفاق می افتند و از آن ها تحت عنوان جرایم ثبتی یاد می شود، چه از نظر تعداد و چه از نظر آثاری که به بار می آورند، جرایم پراهمیتی محسوب می شوند. این جرایم از نظر آثاری ـ مستقیم یا غیرمستقیم ـ که برجای می گذارند، به توجه خاص تدبیرکنندگان سیاست جنایی نیاز دارند                                                                                                .

کلیدوا‍‍ ژه:

جرایم، جرایم ثبتی، تخلفات ثبتی، ثبت، ثبت اسناد و املاک، دفاتر اسناد رسمی، قانون ثبت اسناد و املاک                                                           

مقدمه:

با گذشت قرنها در اثر اشتغال به شغل کشاورزی وتهیه مکان جهت سکونت انسانها ناچار شدند از مقرراتی پیروی کنند و به مال دیگران دست درازی نکنند و متوجه شدند که باید اصول و مقرراتی را بین خود مجری سازند و پیمانهای خودرا محترم شمارند به همین خاطر علم حقوق عموما و حقوق ثبت اسناد واملاک خصوصا شکل و تکامل یافت و منع وردع های قانونی در حقوق ثبت اسناد و املاک به عنوان جرائم و مجازاتهای ثبتی مطرح و مد نظر قرار گرفته است.

هرچند قانون ثبت اسناد در سال 1290 هجری شمسی و قبل از قانون اصول تشکیلات عدلیه تصویب شده است و این امر خود برهان قاطع اهمیت ثبت اسناد و املاک می باشد معهذا حقوق ثبت اسناد واملاک  با وجود چنین قدمت و پیشینه تقنینی در جامعه حقوق ایران بسیار مهجور و ناشناخته مانده است شاهد غیرقابل جرح و تعدیل این ادعا همانا تالیفات اندک و انگشت شمار حقوقدانان ایران در زمینه موضوعات و مسائل ثبتی است اگر بخواهیم دلایل عمده چنین محجوریت و گمنامی را دریابیم باید دو دلیل را مد نظر قرار دهیم دلیل اول همانا عدم توجه افکار عمومی جامعه به مسائل و موضوعات ثبتی است دلیل دوم بی توجهی دانشکده های حقوق کشور به حقوق ثبت اسناد و املاک می باشد چنانچه در دانشکده حقوق "حقوق ثبت به عنوان درس اختیاری و انهم فقط در مقاطع کارشناسی وبعضا در سالهای اخیر در مقطع کارشناسی ارشد تدریس می شود مهجوریت و گمنامی مسبوق الا اشاره در زمینه مورد بحث "جرائم ثبتی اسناد و املاک" بیشتراز دیگر موضوعات ثبتی مشهود است زیرا حقوق ثبت بیشر با حقوق مدنی سرو کار دارد  تا حقوق جزا وکیفری و احتیاجی به این تذکر ندارد که حقوق دانان ایران در خصوص مسائل حقوق مدنی بیشتر از مسائل و موضوعات حقوق جزا و کیفری بررسی و تحقیق نموده اند .

نقائص وکاستی های موجود راجع به جرائم ثبتی  باعث گردیده که حتی افراد کنکاشگری چون دانشجویانی که مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد را طی و سپری می نمایندنیز کمتر رغبت و تمایلی به تحقیق در این مورد از خود نشان دهند .

سوالات تحقیق:

1-جرایم ثبتی در حقوق ایران کدامند؟

2-جایگاه جرائم ثبتی در حقوق جزای اختصاصی ایران؟

3-راهکارهای پیشگیری از جرایم ثبتی؟

فرضیه های تحقیق:

4-اغلب قوانین و مقررات مربوط به ثبت ملک و دیگر عملیات ثبتی بسیار قدیمی بوده و لازم است تا با باز نگری درآنها همگام با نیازهای روز جامعه به اصلاح آنها پرداخت.

5-عدم اطلاع عموم مردم از قوانین و مقررات و حقوق قانونی خود نیز از جمله عواملی است که دست سود جویان را در پایمال نمودن حقوق عامه باز گذاشته است.

6-در حقوق کیفری اختصاصی ایران جرائم ثبتی با جرائم علیه اموال و مالکیت و جرائم اسایش عمومی تقارن و تجانس دارند.

اهداف تحقیق:

7-اشنایی با جایگاه جرائم ثبتی در حقوق ایران

8-بررسی جرائمی که در ثبت اسناد و املاک صورت می گیرد

نوع روش تحقیق:

این تحقیق از روش کتابخانه ای و روش تطبیقی و با جمع اوری اطلاعات از طریق کتابهای مختلف و با استفاده از تحقیقات صورت گرفته در این زمینه صورت پذیرفته است.

 

تعریف جرائم ثبتی اسناد و املاک

 

 

اگرتعریف قانونی جرم را به استناد ماده 2 قانون مجازات اسلامی مورد امعان نظرقرار دهیم یقینا" به علت غائی، اجرا نمودن مجازات جهت مجرمین واقف گردیده و بدین طریق مبرهن است که هرفعل یاترک فعلی که درقوانین ومقررات موضوعه مملکت برای آن مجازاتی درنظرگرفته شده باشد داخل در موضوع خواهد شد بدین وصف جرائم ثبتی درحوزه اسناد واملاک بیشتر از قبل نمود داشته وتعریف وتوجیه آن نیز سهل ترخواهد بود.

جرائم ثبتی با عنایت به حقوق کیفری اختصاصی به3 دسته تقسیم می گردند :

(الف)جرائم علیه اشخاص که محدوده آن تمامیت جسمانی و معنوی شخص است و از جمله نمونه های جسمانی قتل، سقط جنین وسایرمصادیق صدمه بدنی تلقی خواهد گردید وتمامیت معنوی همچون افتراء، هتک حرمت،توهین،افشای اسرار،توقیف غیرقانونی می باشد.

(ب)جرائم علیه اموال ومالکیت که شامل عناوینی چون سرقت،کلاهبرداری،خیانت درامانت،اختلاس،صدورچک بلامحل وارتشاء می شود.

(ج)جرائم علیه امنیت وآسایش که خود دردو مقوله امنیت خارجی همچون جاسوسی به نفع بیگانه وامنیت داخلی مثل تحریک به جنگ وشررات وتوهین به مقامات ونمایندگان سیاسی می باشد ودربحث جرم علیه آسایش عمومی نیزمصادیقی همچون جعل وتزویر،قلب سکه وفرار از زندان می باشد.

                                                                                                                     بدیهی است با تعمق نسبت به قوانین ومقررات ثبتی مواد قانونی بسیاری در زمره تبیین جرائم ثبتی مورد مشاهده قرارخواهد گرفت که ازجمله آنها مواد45و 100و103و109و108107و106و105و117 قانون ثبت اسنادواملاک مصوب 1310(بااصلاحات والحاقات بعدی)وماده 26 قانون دفاتراسناد رسمی مصوب 1354 وماده 6 لایحه قانون مراجعه با اشتباهات ثبتی واسناد مالکیت معارض مصوب 5/10/1333 وماده 15قانون نحوه صدور اسناد مالکیت املاک مصوب 17/2/70 که اسناد ثبتی آنها دراثرجنگ یاحوادث غیرمترقبه همچون زلزله،سیل،آتش سوزی ازبین رفته اند می باشد.   

درحقوق کیفری اختصاصی ایران جرائم ثبتی باجرائم علیه اموال ومالکیت وجرائم علیه آسایش عمومی تجانس داشته به عنوان مثال جرائم مندرج درمواد109و108و107و106و105 قانون ثبت درزمره جرائم علیه اموال ومالکیت وتحت عنوان مجرمانه کلاهبرداری وجرائم مندرج درمواد 100و103 قانون ثبت داخل درمحدوده جرائم علیه آسایش و(اطلاق جرم جعل)مورد بررسی قرار می گیرند.

 

بدین منظور جرائم ثبت(اسنادواملاک)را در3 محور منفک از هم تحت عناوین جرائم خاص،جرائم درحکم جعل وجرائم درحکم خیانت درامانت وکلاهبرداری مورد بررسی قرار میدهیم:

گفتار اول:جرائم خاص

این نوع جرائم درواقع جرائم ثبتی خاص هستند که درحقوق کیفری اختصاصی ایران عنوان منحصربه فرد ویژه ای دارند وبا وجود اشتراک با جرائم ثبتی درحکم جعل ، خیانت درامانت وکلاهبرداری ، درقالب هیچ یک از صور جرائم اخیرالذکر نمی گنجند وبه تعبیری این جرائم عنوان،احکام ومجازات خاص خود رادارند.

الف:مفلس قلمداد نمودن مستدعی ثبت ملک به منظور فرار از ادائ حق طرفی که محکمه ذیصلاح وفق ماده45 قانون ثبت به نفع حکم صادر نموده است.

ماده 45 قانون ثبت که درآن اشعارداشته((اگربه واسطه عدم اقدام درمورد مواد 17و18و19 قانون ثبت،ملکی به ثبت رسید وبعد معلوم شود،عدم تعقیب یاعدم ابراز تصدیق به علت فوت یاجنون یاحجرطرف دعوی بامستدعی ثبت بوده واخطارمذکور درماده فوق هم بااینکه مستدعی ثبت به فوت یاجنون یاحجرعالم بوده وبه عمل نیامده است قائم مقام قانونی متوفی ویا مجنون ویا محجور می تواند درظرف 5 سال ازبابت قیمت ملک واجوروخسارت درمحکمه حقوقی علیه مستدعی ثبت اقامه دعوی نماید واگر مستدعی ثبت محکوم شود وملک راقبلا" به دیگران انتقال داده ودرموقع اجرای حکم مفلس باشد وثابت شود برای فرار از ادای حق طرف،خود را مفلس کرده به حبس تأدیبی از یک سال تا دو سال محکوم خواهد شد.تعقیب جزائی دراین مورد منوط به شکایت مدعی خصوصی است وبااسترداد شکایت تعقیب متوقف می شود)).

لذا لازم است برای بحث راجع به ماده 45 مواد 17،18،19قانون ثبت را مورد نظر قراردهیم که درماده 17 موضوع متوجه اقامه دعوائی است که قبل از انتشار اولین اعلان نوبتی میان تقاضا کننده ثبت وشخص ثالثی که اونیز به نحوی داخل در دعوی است و تقاضا کننده باید از تاریخ نشراولین آگهی نوبتی تا 90 روز تصدیق محکمه را مشعر بر جریان دعوی به اداره ثبت تسلیم نماید در غیراین صورت حق او ساقط خواهد شد وبنا به تبصره ماده مذکور اگر اداره ثبت تشخیص دهد تصدیق مذکور خارج ازمدت به اداره ثبت تسلیم گردیده موضوع به حاکم محکمه ابتدائی محل داده می شود تا حاکم مزبور در جلسه اداری رسیدگی کرده و رأی دهد واین رأی قطعی است.

ماده 18 ناظر بر موردی است که محکمه قرارعدم صلاحیت صادرمی نماید وتکلیف دارد پرونده رابه تقاضای مدعی به مرجع صلاحیتدار ارسال نماید و دراین خصوص تجدید عرضحال نیز نیاز ندارد واگرمعترض پس از 60 روز ادعای خود را تعقیب ننمود محکمه قرار اسقاط دعوی را صادر می کند و از این قرار می توان استیناف داشته و رأی استینافی قابل تمیز نخواهد بود.

درماده 19 قانون ثبت که اشعارداشته: درصورتی که درجلسه مقررشده برای محاکمه ،معترض یا وکیل او حاضر نشود، مطابق مقررات اصول محاکمات حقوقی به تقاضای مستدعی ثبت عریضه او ابطال می گردد و تجدید عرضحال ظرف 10 روز پس از ابلاغ قرار ابطال برای یک مرحله ممکن می باشد ودراین مورد عرضحال مستقیما" به دفتر محکمه صلاحیتدار داده می شود که منطبق برمفاد تبصره ماده مذکور اعمال این ماده نسبت به مواردی که عرضحال طبق مواد 16و17 ارائه می شود، نیز صادق است.

درمجموع ازتجمیع مباحث هر3ماده می توان چنین استنباط نمود که معترض به ثبت وطرف دعوای وی وظایف وتکالیف قانونی را برعهده دارند واگر به تکالیف خود عمل ننمایند وبدین طریق ملکی به ثبت برسانند و سپس مشخص شود عدم انجام به تکالیف ناشی از فوت یا جنون یاحجر طرف مقابل دعوی (معترض)بوده است قائم مقامی قانونی متوفی ویا مجنون ویا محجورکه طرف دعوی است می تواند درمدت 5 سال نسبت به قیمت تمام شده ملک واجور وخسارات دردادگاه علیه مستدعی ثبت اقامه دعوی کند که اگرمستدعی ثبت دراین دعوی محکوم شود وملک مورد اختلاف را نیزقبلا" به کسی انتقال داده باشد وازعنوان افلاس جهت خود استفاده کرده باشد ولی مفلس بودن اوثابت نشود ومشخص شود به شکلی صوری چنین وانمود داشته عمل وی جرم وجرم ازمصادیق مربوط به ثبت املاک می باشد.

 

ب:تعهد یا معامله معارض:

درماده 117 قانون ثبت اشعار داشته «هرکس به موجب سند رسمی یاعادی نسبت به عین یامنفعت مالی اعم از منقول یا غیرمنقول حقی به شخص یااشخاص داده وبعد نسبت به همان عین یامنفعت بموجب سند رسمی معامله یاتعهدی معارض باحق مزبور نماید به حبس بااعمال شاقه از 3تا 10 سال محکوم خواهد شد».درحقوق کیفری اختصاصی ایران جرم مذکور از مصادیق عنوان مجرمانه معامله معارض است که خود دارای ارکان قانونی،معنوی ومادی می باشد وبه هرحال چون درمتن ماده کلمه هر کس را بکار برده واین کلمه اطلاق عموم خواهد داشت درحقیقت شخص حقیقی وحقوقی مجموعا" درقالب این بحث گنجانده شده ومجازات حبس از 3تا10 سال صرفاً ناظربرشخص حقیقی نیست بلکه شرکتها ومؤسسات خصوصی یا دولتی نیز ازشمول آن خارج نمی باشند ( البته لازم به ذکر است که درقوانین جزائی فعلی لفظ اعمال شاقه مصداق نداشته وسالبه به انتفاع موضوع است مهمتراینکه درجرم مذکور که از مصادیق جرائم عمومی است تعقیب کیفری بدون شکایت شاکی خصوصی هم میسور و باگذشت شاکی خصوصی تعقیب موقوف نخواهد شد فلذا از جمله جرائم عمومی وغیرقابل گذشت است .

ج:امتناع سردفتر یا دفتر یار کفیل معذور از خدمت دفترخانه اسناد رسمی از تحویل مدارک مربوطه به مرجع و مقام ذیصلاح تعیین شده توسط اداره ثبت محل:

ماده 26 قانون دفاتر احصاء گردیده واشعارداشته:"درمواردی که سردفتریا دفتریارکفیل دفترخانه طبق حکم دادگاه انتظامی به انفصال دایم یاسلب صلاحیت محکوم ویا مستعفی یا بازنشسته و بالنتیجه دفترخانه تعطیل می گردد، مسئول دفترخانه باید بلافاصله اقدام به تحویل کلیه دفاتر و اسناد و اوراق مربوط به دفترخانه نماید و نیزکلیه وجوه و اوراق بهادار که به هرعنوان به اوسپرده شده طبق دستور ثبت محل به دفتریار دفترخانه یا دفترخانه ای که تعیین می شود،حسب مورد تحویل دهد ودرصورت امتناع به 6 ماه الی یکسال حبس محکوم خواهد شد و همین حکم درمورد سردفتریار دفتریاری که به علت بیماری یاحادثه ،به تشخیص پزشک یاسازمان ثبت قدرت لازم رابرای انجام وظیفه ازدست داده باشد ، درصورت امتناع نمودن، جاری است.

د:انجام معامله نسبت به ملکی که سند مالکیت معارض دارد:

درموارد 5 و6 لایحه قانونی درمورد اشتباهات ثبتی واسناد مالکیت معارض مصوب 5/10/1333 اشعار میدارد : ((دارنده سند مالکیت معارض مادام که تکلیف نهائی سند مزبور در دادگاه معلوم نشده حق هیچگونه معامله نسبت به آن ندارد ولی می تواند حقوق متصوره خود را به دیگری انتقال دهد))وهمچنین درماده 6 اعلام داشته: ((کسی که طبق ماده فوق ممنوع از معامله است هرگاه نسبت به ملک مزبور معامله نماید پس ازصدور حکم نهائی بربطلان سند مؤخر،به جریمه نقدی معادل یک برابر بهای مورد معامله محکوم خواهد شد ونیزسردفتران اسناد رسمی هم که با وجود اخطار اداره ثبت درمورد سند مالکیت معارض،اقدام به ثبت نمایند به انفصال ابد از شغل سردفتری محکوم خواهد شد))در اینجا لازم است تعریفی جامع ازسند مالکیت معارض نمائیم.که این تعریف ازطریق احصاء درماده 3 لایحه قانونی صورت گرفته وچنین اشعارداشته ((هرگاه کسی طبق تشخیص هیات نظارت نسبت به ملکی کلا" یابعضا" سند مالکیت معارض صادرشده باشد ،خواه تعارض نسبت به اصل ملک باشد خواه نسبت به حدود وحقوق ارتفاقی آن ، سند مالکیتی که ثبت آن مؤخر است، سند مالکیت معارض نامیده می شود)) بدین وصف هرگاه ثبت درسند مالکیت ازنظرتاریخ متفاوت باشند آن سند که تاریخش مؤخراست سند مالکیت معارض است و اگر تاریخ ثبت دردوسند یک روز باشد، سندمالکیتی که شماره ثبت آن بیشتر موخرالثبت بوده سند معارض است.درباره اینگونه اسناد، اداره ثبت ، دفاتراسناد رسمی ودارنده سند مالکیت معارض(موخرالثبت)وظایف وتکالیفی دارند که صرفا" درحد اشاره به آن پرداخت می شود.

ازجمله وظایف اداره ثبت :

1 – صدور بخشنامه به دفاتر رسمی حوزه خود جهت اعلام سند معارض

2 - گزارش به هیات نظارت

3 - درصورت تشخیص واحراز سند معارض توسط هیات نظارت وشورایعالی ثبت ،مراتب به دارنده سند معارض اعلام تاظرف 2 ماه ازتاریخ ابلاغ قانونی اخطاریه به دادگاه عمومی محل وقوع ملک مراجعه وگواهی اقامه دعوی را به اداره ثبت محل تسلیم و رسید اخذ نماید.

4-درصورتی که دارنده سند مالکیت معارض ظرف 2 ماه ازتاریخ ابلاغ اخطاریه به دادگاه محل وقوع ملک مراجعه نکند وگواهی طرح دعوی رابه اداره ثبت محل تسلیم نکند و رسید اخذ ننماید، دارنده سند مالکیت مقدم گواهی عدم طرح دعوی ر اباطل و درستون ملاحظات ثبت ملک دردفتراملاک قید می نماید. درخصوص وظیفه اداره ثبت این تنها موردیست که اداره ثبت بدون حکم دادگاه راساً سند مالکیت راباطل می کند.

5- اگربنا به رای هیات نظارت وشورایعالی ثبت موضوع تعارض منتفی گردد و یادر ماهیت موضوع تغییری حاصل شود ادارات ثبت می بایست مراتب را ازطریق بخشنامه به دفاتراسناد رسمی حوزه مربوطه ابلاغ نمایند.

6- منطبق برمفاد ماده 4 همین قانون تازمان تعیین تکلیف نهائی اداره ثبت ازصدور سند مالکیت جدید خودداری خواهد نمود.

7- هرگونه افراز نسبت به ملک موصوف نیز(درمورد املاک مشاع)تا زمان صدور سند مالکیت ورفع تعارض ممنوع است.

گفتار دوم: جرائم ثبتی در حکم جعل:

هر یک از مستخدمین و اجزاء ثبت اسناد و املاک و صاحبان دفاتر رسمی عامداً یکی از جرم های زیر را مرتکب شود جاعل در اسناد رسمی محسوب و به مجازاتی که برای جعل و تزویر اسناد مقرر است محکوم خواهد شد:

اولاً: اسناد مجعول یا مزوره را ثبت کند.

ثانیاً: سندی را بدون حضور اشخاصی که مطابق قانون باید حضور داشته باشند ثبت نماید.

ثالثاً: سندی را به اسم کسانی که آن معامله را نکرده اند ثبت کند.

رابعاً: تاریخ سند یا ثبت سندی را مقدم یا مؤخر در دفتر ثبت کند.

خامساً: تمام یا قسمتی از دفاتر ثبت را معدوم یا مکتوم کند یا ورقی از آن دفاتر را بکشد یا به وسایل متقلبانه دیگر ثبت سندی را از اعتبار و استفاده بیندازد.

سادساً: اسناد انتقالی را با علم به عدم مالکیت انتقال دهنده ثبت کند.

سابعاً: سندی را که به طور وضوح سندیت نداشته یا از سندیت افتاده ثبت کند.

«جعل و تزویر عبارت است از قلب متقلبانه حقیقت به زیان دیگری به یکی از طریق مذکور در قانون در یک سند یا نوشته یا چیز دیگر» 

در تعریف جعل 5 شرط است :

1-    شرط قلب حقیقت

2-    وجوه نوشته برای قلب حقیقت

3-    ارتکاب جرم به یکی از صور موجود در قانون

4-    ورود خسارت یا احتمال آن

5-    قصد متقلبانه

یکی از مهمترین جرایمی که در قانون ثبت بیان گردیده جرم جعل سند رسمی و گونه های مختلف جعل ثبتی در ماده100 ق.ث است. مفاهیم حقوقی نیز از این ماده استنباط می گردد علاوه بر بیان این مفاهیم حقوقی از نظر انشاء ابهامات قانونی در متن و محتوی این ماده به چشم می خورد که توضیح آنها ضروری به نظر می رسد.

ماده 100 ق.ث به یک جرم عمومی در حقوق جزا تحت عنوان جرم جعل پرداخته و گونه های مختلف جرم جعل ثبتی را بیان نموده است. در این ماده قانونی نه گونه جرم جعل ثبتی اعم از جعل مادی و جعل مفادی یا معنوی بیان گردیده که اختصاراً عبارتند از :

1-    ثبت اسناد مجعول یا مزور

2-    ثبت اسناد بدون اصحاب سند

3-    ثبت اسناد بدون حضور متعاملین واقعی

4-    ثبت اسناد با تاریخ غیر واقعی

5-    مکتوم و معدوم کردن دفاتر ثبتی

6-    کشیدن اوراق دفاتر ثبتی

7-    از اعتبار انداختن متقلبانه ثبت سند

8-    ثبت اسناد با علم به عدم مالکیت صاحب سند

9-    ثبت اسنادی که از سندیت افتاده

پیش از آن که به تعریف جرائم نه گانه جعل مذکور بپردازیم ، یک نگاه کلی کیفری به این ماده ضروری است.

1- مرتکبین جرم : موضوع این ماده دو گروه اند : الف: کارمندان و مأموران دولت که مستخدم دولت نامیده شده اند .

ب: سر دفتران رسمی که کارمند و مستخدم دولت محسوب نمی شوند. دایره این جرم محصور در این دو گروه است وشامل اشخاص دیگر نمی شود .

2- عــمدی بودن : نگارش ماده قانونی نشان می دهد که جرائم نه گانه مذکور همه از نوع جرائم عمدی اند و شرط مجازات ارتکاب عمدی این جرائم است .

3- عمومی بودن : جرائم مذکور چون ماهیتاً جرم عمومی اند رسیدگی در صلاحیت محاکم کیفری عمومی است نه دادگاههای انتظامی و اداری ، لذا تعقیب آنها با دادگاه است و با گزارش اداره ثبت یا شکایت شاکی خصوصی شروع می شود، ولی مختومه شدن آنها با رضایت و گذشت اداره ثبت یا شاکی خصوصی نیست.

1- ثبت اسناد مجعول و مزور

«اسناد مجعوله یا مزوره را ثبت کند». این عبارت از دو قسمت تشکیل شده و شامل دو مفهوم است ، یکی مفهوم «سند» و دیگری مفهوم «ثبت»سند  در برگ مخصوص اوراق نیم برگی یا یک برگی بهادار و دارای شماره مسلسل، تنظیم می شود و بعد از تنظیم عیناً متن تنظیمی وارد دفتر مخصوصی به نام دفتر سردفتر می گردد . عمل انتقال متن تنظیمی سند و نگارش مجدد آن متن در دفتر سردفتررا «ثبت» می نامند .

مثل سند «وکالت» که ابتدا متن سند وکالت توسط سردفتر تنظیم و سپس متن سند وارد دفتر می شود که این ورود سند به دفتر را اصطلاحاً «ثبت سند» می نامند.

در اداره ثبت نیز به همین شکل است ، پیش نویس را که کارمند اداره ثبت در خصوص سند مالکیت در اوراق مخصوص ثبتی تنظیم می کند «سند» نامیده می شود و نگارش مجدد همین پیش نویس سند مالکیت در «دفتر املاک» را ثبت سند می گویند .

نتیجتاً عملیات «ثبت اسناد مجعول» شامل دو موضوع است، یکی موضوع «سند» و دیگری موضوع «ثبت»، این مطلب در ماده 16 آئین نامه دفاتر اسناد رسمی به زیبایی ترسیم شده و در باب اول تحت عنوان «تنظیم اسناد» و «ثبت آن» آمده است.

«هیچ سندی را نمی توان تنظیم و در دفتر اسناد رسمی ثبت نمود مگر موافق با مقررات و
قانون باشد». منظور از اسناد مجعول در این ماده اسناد رسمی است که جعل شده و شامل اسناد عادی مجعول نمی باشد.

همه اسناد رسمی در اداره ثبت و دفترخانه تنظیم نمی شود که باید حتماً وارد دفتر شوند ، بلکه اسنادی که سایر مأمورین صالح دولتی تنظیم می کنند ، بدون آنکه وارد دفتر و ثبت شوند رسمی هستند .

به عنوان مثال قرارهای صادره از دادگاه ، دادنامه های صادره از محاکم، صورت جلسات پاسگاههای نیروی انتظامی ، نظرات کارشناسان رسمی دادگاه و اعضاء کانون کارشناسان ،نصوص قانونی ،آئین نامه ها و مصوبات مجلس و کمیسون ها، همه این اسناد چون اولاً نزد مأمور صالح و ثانیاً مطابق مقررات و قانون تنظیم شده اند همه اسناد رسمی اند بدون آنکه وارد دفتر خاصی شده و به ثبت رسیده باشند .

بند الف ماده 100 مشتمل بر دو جرم مستقل است. جرم اول تنظیم، نگارش و ساختن یک نوشته خلاف واقع و متقلبانه در اوراق ثبتی، جرم دوم عملیات وارد دفتر نمودن و ثبت کردن یک سند جعلی و متقلبانه در دفتر رسمی سردفتر.

 ثبت اسناد رسمی متقلبانه که در مفاد آن سند قلب حقیقت صورت گرفته و حقیقت عمداً تحریف شده و متضمن ضرر بالفعل و یا بالقوه است، در حکم جعل معنوی یا مفادی می باشد. مباشر ثبت این گونه اسناد که سردفتر یا کارمند ثبت است. چون با علم به جعلی بودن مبادرت به ثبت آنها نموده جاعل سند رسمی محسوب می شود.

دانش ثبت رایانه ای سریعاً رو به توسعه و در حال جانشینی به جای سیستم سنتی ثبت قدیم است . با گسترش این تکنیک، خیلی از موضوعات ثبتی دچار تغییر وتحول می شود و خیلی از عملیات مکانیکی و قدیمی ثبت را حذف خواهد کرد . در نتیجه چنانچه پاره ای از اعمال مکانیکی ثبتی حذف شود ، جرائم و تخلفات مربوط به آن اعمال نیز حذف خواهند شد به عنوان مثال تا چندی پیش کلیه بخشنامه های ثبتی به صورت کاغذ ونوشته به دفاتر اسناد رسمی ارسال می شد، که احتمال جعل مادی در متن آنها نیز وجود داشت.

 اخیراً کلیه بخش نامه ها به وسیله شبکه رایانه و کامپیوتر به دفترخانه ها ارسال می شود. یا به شکل سی دی برای دفاتر ارسال می شود. چون در اجرای ثبت الکترونیک قرار است متن اسناد تنظیمی در رایانه ذخیره شود یا اسناد تصویر برداری یا به اصطلاح «اسکن» شوند. دیگر نیاز به وارد کردن آنها به دفتر و ثبت نمودن آنها نیست و وقتی ثبت سند حذف شود ، جرم ثبت سند مجعول نیز حذف می شود، از حقوق ثبت جرم زدایی می شود،سردفتر یا کارمند ثبت که بر خلاف مفاد ماده 100 ق.ث مبادرت به ثبت اسناد مجعول نماید با کیفر حبس یا جزای نقدی روبروست.

2- ثبت اسناد بدون اصحاب سند

مفاهیمی که از عبارت «ثبت کردن سند بدون حضور اشخاصی که مطابق قانون باید حضور داشته باشند» استنباط می گردد به قرار زیر است :

این ماده ناظر بر حضور اشخاصی است، که در دفترخانه اسناد رسمی حضور آنها الزام قانونی دارد و عدم حضور آنها موجب تزلزل قانونی اسناد می گردد.

اشخاصی که حضور آنها، سند را خلق می نمایند، موجب اصالت بخشیدن به سند می شود،حضور و امضاء آنها به سند حیات قانونی می دهد نه این که حضور و امضاء آنها جزء تشریفات شکلی یک سند باشد. به بیان دیگر ماهیت ایجادی سند وابسته به حضور آنهاست .

این گروه اشخاص را چگونه بشناسیم ؟ از دو دریچه قانونی می توان این اشخاص را شناسایی کرد ، یکی از دریچه قوانین موضوعه، مانند قانون مدنی در باب عقود ، معاملات ، تعهدات و ادله اثبات دعوی و دریچه دوم ، قانون ثبت، قانون دفاتر اسناد رسمی و آئین نامه آن که حضور چه اشخاصی را در ثبت سند لازم می داند .

از طرف دیگر اگر به آمار و انواع اسناد تنظیمی در دفترخانه اسناد رسمی توجه کنیم اسناد تنظیمی در دفترخانه عبارتند از اسناد قطعی و شرطی و رهنی که همان معاملات و عقود در حقوق مدنی می باشند، یا اسناد متفرقه از قبیل تعهد ، رضایت ، اقرار، وکالت ، تصدیق امضاء و امثال آنهاست .

در مورد اسناد معاملات اشخاصی که حضور آنها قانونی است «متعاقدین» یا «متعاملین» نامیده می شوند و ماده 210 قانون مدنی آنها را معرفی کرده و باید دارای اهلیت قانونی  باشند.

در قانون ثبت در مواد 63 و 65 اصحاب اصلی سند معرفی شده اند و با واژه«طرفین معامله» یا متعاملین  از آنها نام برده شده است.

در قانون دفاتر اسناد رسمی و آئین نامه آن ماده 19 آئین نامه ،کد شناسایی اشخاص لازم الحضور را به ما داده و با ذکر واژه «متعاملین» مسئله را حل نموده است. در مورد اسناد متفرقه شخصیت عمده حیات بخش سند در وکالت «موکل» در اقرارنامه «مقر» در تعهد «متعهد» و مانند آنهاست که خلق اسناد وابسته به وجود آنهاست .اشخاص دیگری نیز حضور آنها جهت ثبت سند لازم است لیکن یک حضور فرعی و تشریفاتی نه حضور اصلی و ایجادی، در خلق یک سند قانونی دارند.

به عنوان مثال ماده 50 ق. ث اشعار داشته هر گاه سردفتر در احراز متعاملین تردید داشته باشد متعاملین باید معرف ومعتمد را به عنوان شاهد بیاورند، دفتر ثبت را امضاء نمایند .

درعقد بیع، یک اتومبیل یا خانه، صحت عقد و ایجاد آن، وابسته به ایجاب و قبول متعاقدین است باتوافق آنها عقد ایجاد می شود. حضور و امضاء آنها عقد بیع را رسمیت می دهد امضاء شاهد یا معرف چه جایگاه قانونی در ایجاد عقد دارد؟ که عدم حضور وی را موجب خلل و خدشه به ارکان عقد بدانیم یا عدم حضورش را در دفترخانه جرم جعل تلقی نمائیم .

به عبارت رساتر بند دوم ماده 100 اشاره به «استبدال شخص» دارد ؛ یعنی بدل نمود اصحاب سند، بدین صورت که اشخاص اصیل یا نمایندگان قانونی آنها در دفترخانه حاضر نباشند و بدل آنها به دفترخانه بیایند و ثبت دفتر را امضاء کنند. امضاء آنها در دفتر نوعی جعل مفادی است .

نکته دیگر که در خصوص جرم عدم حضور در هنگام ثبت اسناد باید بیان کرد این است که چنانچه سردفتر سند را در دفتر ثبت کند و اصحاب واقعی در دفترخانه حاضرنشوند و افراد دیگر به نام و با هویت آنها اسناد و دفاتر را امضاء کند در این صورت جرم جعل تحقق می یابد.

کسی که به جای اصحاب سند امضاء نموده مرتکب جعل مادی شده و جاعل است به شرط تحقق سایر عناصر جرم مثل علم ، عمد و قصد متقلبانه در جعل و اضرار به غیر و سایر شرایط تحقق جرم جعل .

سردفتر اسناد رسمی که با علم به موضوع ثبت و متقلبانه بودن ماهیت اشخاص، مبادرت به اخذ امضاء و ثبت سند می نماید، مرتکب جعل معنوی شده ؛ زیرا قلب متقلبانه حقیقت نمودهو مفهوم سندی را به ثبت رسانده که منظور و خواست اصحاب واقعی سند نبوده است.

عنصر مادی این جرم عبارت است از فعل مادی ثبت و نگارش سند مجعول یا مزور در دفتر املاک اداره ثبت، یا دفتر سردفترو عنصر روانی جرم قصد و علم سردفتر به متقلبانه وجعلی بودن سند است، که در برگیرنده ضرری بالفعل یا بالقوه برای صاحب سند می باشد. حقوق کیفری با تعیین مجازات زندان برای کسانیکه در دفاتر رسمی یا ادارات ثبت به جای دیگران حاضر می شوند و حقوق آنها را تضییع می کنند به حمایت پرداخته است.

3- ثبت سند بدون حضور متعاملین واقعی

با مداقه در عبارت «ثبت کردن سند به اسم کسانی که آن معامله را نکرده اند» این مفهوم به ذهن متبادر می گردد که بند 3 ماده 100 همان بند 2 ماده 100 می باشد و نگارش آن تغییر یافته است. زیرا در هر دو، نام و مشخصات اصحاب حقیقی سند و متعاملین واقعی بر خلاف حقیقت ثبت می شود.به بیان دیگر نوعی استبدال صورت می گیرد .

قلب حقیقت در این دو بند زمانی است که اشخاص دیگر ،از نام و مشخصات قانونی اصحاب سند استفاده سوء نمایند و به دروغ خود را به جای آنها جا دهند، دفاتر را به جای آنها امضاء نمایند . درصورتی که از هویت کسی سوء استفاده متقلبانه شود جعل صورت می گیرد . ولی چنانچه نام و مشخصات دیگری غیر از نام ومشخصات اصحاب معامله و متعاملین در سند و دفتر ثبت شود، اطلاق جرم جعل دشوار به نظر می رسد. اگر شخصی بامشخصات غیر مالک، معامله ای را انجام دهد آن سند یک سند اشتباه از نظر نگارش است نه سند جعلی ، حقیقتی جعل نشده و اسم و مشخصات کسی شبیه سازی یا جعل نگردیده و انتقالی صورت نگرفته است.

لذا از عبارت «ثبت کردن سند به اسم کسانی که آن معامله را نکرده اند» چنین استنباط می شود که افرادی غیر از مالکان اصلی و حقیقی به صورت متقلبانه جای آنها حاضر شود و خود را به جای آنها معرفی کنند. سردفتر نیز به علم با این که افراد بدل مالک واقعی هستند ،مبادرت به تنظیم سند و ثبت آن در دفتر نماید و نهایتاً مال غیر انتقال گردد فرد متقلب خود را به دروغ جای معامل یا متعامل واقعی معرفی نماید .

در صورتی که این استنباط از بند 3 ماده 100 صحیح باشد جرم جعل معنوی یا مفادی صورت گرفته و عناصر مادی و معنوی جرم نیز به شرح بند 2 که ذکر آن گذشت می باشد. حقوق کیفری با وضع مجازات حبس یا جزای نقدی برای چنین مجرمین ثبتی قصد جلوگیری از افرادی را داشته که خود را به جای متعاملین واقعی معرفی می کنند و از طریق اغفال ثبتی اموال دیگران را می برند.

ذکر واژه «معامله» در بند 3 اشاره به اسناد قطعی از قبیل معاملات قطعی و شرطی و رهنی و امثال آن دارد که نیاز به دو طرف عقد می باشد، نه اسناد متفرقه مثل وکالت و تعهد و اقرار وغیره . زیرا بر خلاف بند 2 شامل همه اصحاب سند نمی باشد و قید «معامله» موجب تخصیص گردیده و گروهی از اصحاب سند را بیان نموده لذا از حیث افراد تنظیم کننده سند با بند 2 تفاوت دارد .

4- جعل تأخیر و تقدم تاریخ سند

الف ) تاریخ مندرج در سند رسمی

ب) تاریخ مندرج در ثبت سند رسمی

·   قلب تاریخ یا در اسناد تنظیمی ودفتر ثبت سردفتر می باشد یا در اسناد تنظیمی توسط کارمندان ثبت ودفاتر ثبتی اداره ثبت از جمله دفتر املاک می باشد . به بیان دیگر حوزه این نوع جعل در حوزه ادارات ثبت اسناد و املاک و در حوزه دفاتر رسمی است.

·   از حیث زمان وقوع جعل ، چنانچه اسناد تنظیم شده  و ثبت دفتر به پایان رسیده است. بعداً تاریخ مندرج در اسناد و ثبت دفاتر تغییر یابد و مقدم یا موخر شود . این نوع  جعل ،جعل مادی است .و اگر قلب متقلبانه حقیقت در سند و دفتر، همزمان با تنظیم سند و ثبت دفتر باشد ،از نوع جعل مفادی یا معنوی است ، زیرا همزمان مطلب و زمان در ذهن جاعل قلب می شود، به عنوان مثال سندی که تاریخ واقعی تنظیم آن 20/1/1387 است به تاریخ دیگری ثبت دفتر شود .

·   جعل تاریخ اسناد رسمی، اولاً جرمی مستقل است ، ثانیاً یک جرمی عمومی است که در ماده 523 قانون مجازات اسلامیمستقلاً آمده ، لذا چون به عنوان یک جرم شناسنامه دار در حقوق کیفری تعریف شده ذکر مجدد آن در حقوق ثبت تکرار و غیر ضرور به نظر می رسد ،چون هردو قانون در تحت یک عنوان «تأخیر و تقدیم تاریخ سند» آمده است.

جرم تأخیر یا تقدیم متقلبانه سند، درماده 523 ق.م. ا عام و کلی است که هم شامل اسناد رسمی است وهم اسناد عادی، ولی جرم تأخیر و تقدیم متقلبانه تاریخ در ماده 100 ق.ث فقط ناظر به اسناد رسمی است.

تاریخ سند از ارکان مهم سند است. اهمیت تاریخ بیشتر از جهت آثار قانونی است که بر تاریخ سند مترتب است .در ماده 1305 قانون مدنی به اهمیت آن پرداخته شده و یکی از جهات مهم اسناد رسمی را ذکر تاریخ آن بیان داشته است.

تاریخ سند در مواردی که بحث اجرا سند رسمی پیش آید مهم و کاربردی است. از حیث اهلیت قانونی تنظیم کننده سند ، تاریخ تنظیم نقش مهمی دارد . در امور تجاری و بحث ورشکستگی اهمیت تاریخ سند رخ نمایی می کند . در مرور زمان مجازات ها و آئین دادرسی و موارد مشابه آن نیز پای تاریخ سند به میان می آید .

به جهت اهمیت تاریخ سند و منافع و مضاری که در آن نهفته است جاعلان به سراغ جعل تاریخ اسناد رسمی می روند . در حقوق ثبت نیز در مواردی صدور اجرائیه اسناد رسمی، دعاوی حقوقی، کیفری و هر جایی که تکیه بر تاریخ تنظیم اسناد ثبتی باشد ، اهمیت تاریخ سند رسمی آشکار می شود . به عنوان مثال در مواردی که مدیون سند رسمی اجرایی ، هنگام اجرائیه سند جهت جلوگیری از توقیف اموالش تلاش دارد که تاریخ سند رسمی را بصورتی مقدم یا موخر جعل کند .

مردی را تصور کنید که همسرش از دفترخانه رسمی یا دادگاه تقاضای صدور اجرائیه نسبت به سند نکاحیه خود نموده. ازدفترخانه به شکل متقلبانه و غیر قانونی می خواهد، برای جلوگیری از توقیف اموالش، اموال را به تاریخ قبل از اجرائیه انتقال دهد.

تقدیم یا تأخیر متقلبانه سند به صورت جعل مادی بعد از تنظیم سند و یا به صورت جعل مفادی هنگام تنظیم و ثبت اسناد موجب تضرر بستانکاران سند می شود. این تضرر متقلبانه آگاهانه سردفتر یا کارمند ثبت جرم جعل را شکل می دهد .

دفتر سردفتر، دارای شماره و تاریخ مسلسل است. عملاً سردفتر دشوار است تاریخ ثبت رامقدم و موخر نماید. صرف نظر از مشکلی که در صحنه عمل در ارتکاب جرم جعل ثبت تاریخ وجود دارد ، چنانچه این جرم اتفاق افتد، سردفتر رسمی نظم زمان را ابتدا در حافظه خود بر هم می زند، تاریخ قلبی را می سازد، آن تاریخ دروغین منقلب شده را در مفهوم سند به شکل نوشتــه به رشــته تحــریر در می آورده و به ثبت می رساند. مجازات چنین سردفتری که عالمانه تاریخ اسناد و دفاتر را قلب می نماید، حبس یا جزای نقدی تعیین شده است.

5- مکتوم و معدوم کردن دفاتر ثبتی

ابتدا دفاتر ثبتی دفترخانه رسمی و دفاتر ثبتی اداره ثبت اسناد و املاک را معرفی و سپس به بیان جرم معدوم و مکتوم نمودن دفاتر می پردازیم . برابر ماده 11 آئین نامه قانون دفاتر اسناد رسمی دفاتر ثبتی دفترخانه رسمی شش دفتر است که عبارتند از:

1- دفتر ثبت اسناد یا دفتر سردفتر             2- دفتر راهنما متعاملین

3- دفتر در آمد یا مالیاتی                       4- دفتر ابواب جمعی قبوض سپرده

5- دفتر ثبت مکاتبات یا اندیکاتور            6- دفتر گواهی امضاء

ودفاتر ثبت اداره ثبت نیز برابر ماده 1 آئین نامه قانون ثبت املاک2 عبارتند از:

1- دفتر املاک                                   2- دفتر نماینده املاک

3- دفتراملاک توقیف شده                      4- دفتر ثبت موقوفات

5- دفتر سپرده ها                                6- دفتر توزیع اظهارنامه ها

7- دفتر املاک مجهول المالک                 8- دفتر ثبت شرکتها

9- دفتر گواهی امضاء                           10- دفتر اسناد رسمی

11- دفتر ثبت قنوات                           12- دفتر آمار و ثبت اظهارنامه

ابهام قانونی که در عنوان این جرم بنظر می رسد اینکه چرا عمل مکتوم یا معدوم کردن دفاتر، ماهیتاً جعل تعریف می شود ؟ عمل مکتوم یا معدوم نمودن دفاتر جرم (اتلاف)، یا (محو)، یا (تخریب) است ؟

·   جرم مذکور به جرم موضوع ماده 544 ق. م.ا شباهت و همخوانی بیشتر دارد . مفهوم معدوم کردن دفاتر به مفهوم اتلاف،تخریب،محو و نابودی یک اثر نزدیکتر است . مفهوم جعل، بقا یک اثر و به وجود آوردن تغییراتی در آن می باشد. تغییرات مادی یا معنوی در صورتی که متقلبانه باشد جعل تعریف می شود. در این ماده تغییرات مادی و معنوی در «دفاتر ثبتی» ایجاد نمی شود ، بلکه دفاتر نابود و محو می شوند . لذا آوردن این موضوع در زیر مجموعه جرم جعل اشتباه به نظر می رسد . قرینه صحت ادعا وجود واژه «معدوم نمودن» است. این واژه در ماده 544 ق.م .ا و در بند 5 ماده 100 ق.ث عیناً تکرار شده، ولی در ماده 100 در باب جعل آمده ودر ماده 544 ق.م. ا در باب جرائم تعزیری «محو اسناد و دفاتر».

·   مطابق پراکنده گویی قانونگذار مفهوم جرم معدوم شدن اسناد و دفاتر ثبتی در ماده 681 ق. م .ا تکرار شده و این بار تحت عنوان «تلف» بیان گردیده است. در صورتی که تلف کردن یک سند با تخریب و نابودی و محو کردن آن سند همگی دارای معانی و مفاهیم مشابه و جرائم  مترادفند.

·   اماره دیگری که پراکنده گویی قانونگذار را نشان می دهد این است که این جرم درماده 523 ق. م. ا تحت عنوان جعل و تزویر آمده ولی در مواد 544،681 و 682 ق. م. ا تحت عنوان اتلاف، تخریب و محو بیان گردیده است.

انشاء قانون باید به نحو موجز و کارشناسی شده باشد ،که واژه های قانون در «ما وضع له» بکار رود و هر لفظ معنی خاص خودرا دارا  باشد .

·   اهمیت این که قانونگذار مجازات شدید جعل را برای معدوم و مکتوم نمودن این دفاتر پیش بینی کرده این است که ،دفاتر موجود در اداره ثبت اسناد و املاک و دفترخانه رسمی تنها منابع و مراجع تشخیص مالکیت افراد جامعه است و به عنوان رفرنس و مرجع هستند .

 در صورتی که این منابع معدوم شوند تشخیص مالکیت افراد جامعه از نظر دولت و مردم دشوار می شود. دشواری این کار و اهمیت این دفاتر را در مسئله جنگ ایران و عراق شاهد بودیم، که با تصرف دو شهر آبادان و خرمشهر و از بین رفتن بایگانی ادارات ثبت آن دو شهر تشخیص مالکیت ساکنان آن دو شهر با بحران مواجه شد و این بحران حل نگردید مگر با قانون نحوه صدور اسناد مالکیت املاکی که اسناد ثبتی آنها در اثر جنگ یا حوادث غیر مترقبه ای ماننده زلزله ، سیل و آتش سوزی از بین رفته است.

سردفتر رسمی یا کارمند متصدی دفاتر ثبتی که عمداً و با قصد متقلبانه این دفاتر را مکتوم و پنهان کند. در واقع حقایقی که درون آن دفاتر ثبت شده، پوشیده می ماند. این پوشش موجب ضرر برای صاحبان اسناد و افراد ذینفع می شود. پوشش و کتمان حقیقت، آن هم با علم وقصد سوء و متقلبانه ،به تعریف جعل نزدیک است. زیرا جعل هم قلب حقیقت است. با این توجیه شاید بتوان مکتوم و معدوم نمودن دفاتر ثبتی را زیر مجموعه جعل سند رسمی تلقی و در زیر چتر ماده 100 ق. ث قرار داد. اگر این تفسیر پذیرفته شود مکتوم و معدوم نمودن دفاتر ثبتی جعل مادی محسوب می گردد. کیفر جعل مادی حبس یا جزای نقدی است که توسط حقوق کیفری برای این نوع مجرمین در نظر گرفته شده است.

انقلاب ثبت الکترونیک که در آینده تحقق می یابد. جرایم کیفری معدوم و مکتوم نمودن دفاتر را منتفی خواهد کرد و گامی امیدوار کننده در تحقق سیاست جرم و کیفر زدایی از حقوق ثبت است.

6- کندن اوراق دفاتر ثبتی

قانونگذار کشیدن یا کندن ورقی از اوراق دفاتر ثبتی را به حکایت ماده 100 ق. ث جرم جعل تعریف نموده. دفاتر ثبتی اعم است از دفاتر موجود در اداره ثبت اسناد و املاک و دفاتر رسمی. اهمیت کشیدن یا کندن این اوراق از دفاتر آن است که باعث از بین رفتن منابع و مراجع ثبتی می گردد و در صورتی نسبت به اوراق و اسناد ثبتی ادعای جعل و تردیدی شود اصالت آن سند تنها از طریق همین دفاتر ثبتی مرجع، تشخیص داده می شود.

همان ابهاماتی که در بحث مکتوم و معدوم کردن اسناد بود، که این عمل جعل یا محوو تخریب یا اتلاف است در کندن و کشیدن اوراق دفاتر ثبتی  نیز صادق است که آیا کندن اوراق دفاتر جعل یا اتلاف یا تخریب است. آیا ماهیت کندن اوراق جعل است یا تخریب یا اتلاف و محو؟

سر دفتر متقلبی که با قصد سوء و علم و عمد یک برگ از دفتر سردفتر را می کند و نابود می کند عمل وی تلف و نابود کردن برگ دفتر است یا جعل؟

· قانونگذار در ماده 2 آئین نامه ثبت در خصوص دفاتر ثبت اسناد و املاک، جهت پیشگیری از جرم جعل کندن اوراق تاکید داشته که کلیه دفاتر مربوط به ثبت اسناد و املاک اولاً جهت محافظت باید مجلد بوده، ثانیاً قبل از آنکه چیزی در آنها ثبت شود  کلیه صفحات دفاتر را دادستان محل یا نماینده او باید شماره گذاری کند . بعد از شماره گذاری تمامی صفحات شماره خورده باید به امضاء دادستان یا نماینده او برسد. علاوه بر امضاء صفحات تمامی صفحات امضاء شده و ممهور به مهر دادسرا گردد . علاوه بر این صفحه بندی و امضاء، تعداد صفحات به صورت حروفی در صفحه اول  آخر دفاتر نگارش و مهر و امضاء گردد ، که هر دفتر چند صفحه دارد .

در مورد دفاتر رسمی که دفتر سردفتر نامیده می شود، ماده 1 آئین نامه قانون دفاتر اسناد رسمی جهت پیشگیری از جرم جعل کندن اوراق دفاتر ثبتی، تکلیف نموده که دفاتر رسمی باید مجلد باشند و صفحات آنها قبل از تنظیم سند باید شماره گذاری شود و به مهر و امضاء دادستان یا نماینده او برسد، مطابق ماده 2 همین قانون مجموع صفحات باید در صفحه اول و آخر دفتر قید و مهر و امضاء شوند.

اگر فرض کنیم که کندن و کشیدن اوراق از دفاتر ثبتی ، جرم جعل یا در حکم جعل است، چون عمل کندن ورق یا کشیدن از دفاتر ثبتی یک فعل مادی است و با قصد و آگاهی صورت می گیرد ازنوع جعل مادی محسوب می شود و کیفر این عمل حبس تعیین شده است.

7- از اعتبار انداختن ثبت سند با وسایل متقلبانه

جرم از اعتبار انداختن ثبت سند با وسایل متقلبانه، این مفهوم را به ذهن ارائه می دهد که متصدیان ثبت اسناد ،مانند کارمندان ثبت و سران دفاتر رسمی به صورت عمدی با سوء نیت از ابزار متقلبانه ای استفاده نمایند، که اسناد ، اعتبار، استحکام و قوام قانونی خود را از دست بدهند. سند دلیل اثباتی برای دعوی نباشد. سند موجد حق مالکیت برای صاحب سند نگردد. عملیات عمدی متقلبانه با هدف خاص و ایجاد ضرر به غیر باشد .

ثبت دفتر یا ثبت سند چگونه از اعتبار می افتد ؟ کارمند ثبت یا سردفتر رسمی که عمداً سند را بر خلاف قوانین و مقررات موضوعه تنظیم کند ، سند و ثبت آن فاقد آثار و اعتبار قانونی است ، یا سند را مطابق قوانین و مقررات آمره ثبت دفتر کند، بعد از تنظیم و ثبت سند در دفتر، عملی را انجام دهد که اعتبار ثبت سند از دست رود.

به عنوان مثال: سردفتری که عمداً به قصد تضرر یکی از اصحاب سند، به شیوه متقلبانه واژه یا عبارتی از ثبت دفتر را مخدوش کند. به نحوی که استناد به آن ثبت دفتر، در موارد اختلاف ممکن نباشد و موجب تضییع حق یکی از طرفین سند گردد.

این جرم چون از جرائم عمدی است ، احراز قصد تقلب و ایجاد ضرر ضروری است ؛ زیرا گاهی اوقات از اعتبار افتادن ثبت دفتر، ناشی از سهل انگاری یا بی احتیاطی و عدم آگاهی مباشر ثبت است . در خیلی از موارد سهل انگاری و خطای اداری کارمندان ثبت موجب از اعتبار افتادن ثبت دفتر می گردد . یکی از حالت هایی که موجب وقوع این جرم می شود، زمانی است که نیاز به تأیید و تصدیق اصالت یک سند است. به عنوان مثال دعوی تردید یا انکار یا جعل سندی در محاکم و مراجع دولتی مطرح می شود و نیاز میباشد اصالت و اعتبار سند و ثبت دفتر از طرف مراجع ذیصلاح استعلام و احراز گردد.

در چینین مواردی مباشر ثبت به فکر از اعتبار انداختن ثبت دفتر آن سند می افتد، تا حقیقت مورد استعلام آشکار نگردیده و حقی از صاحب سند ضایع شود .این جرم مشابهت زیادی با جرم معدوم یا مکتوم کردن اسناد به قصد تقلب و ضرر به غیر دارد. واضع قانون به جهت حمایت از حقوق اصحاب سند و پیشگیری از تزلزل اعتبار ثبتی اسناد مبادرت به وضع کیفر شدید حبس یا جزای نقدی برای این نوع مجرمین ثبتی نموده است.

8- ثبت سند با علم به عدم مالکیت صاحب سند

عبارت قانونی در ماده 100 ق. ث بدین صورت نگارش یافته است : «ثبت کردن اسناد انتقالی با علم به عدم مالکیت انتقال دهنده».

اسناد انتقالی در حقوق ثبت چه اسنادی هستند ؟ عقود و معاملات  در برگیرنده اسناد انتقالی هستند .

عقودی که در آن عین یا منافعی به کسی انتقال می شود ، حقوقی ارتفاقی یا انتفاعی به کسی واگذار می گردد. هر سندی که حامل انتقال حقی اعم از اعیان و منافع به کسی باشد ،آنرا سند انتقال می نامند .در بیع قطعی، خانه ، ملک ، باغ ، اتومبیل و امثال آن به خریدار انتقال می شود.

در عقد صلح، مورد مصالحه هر امتیازی یا حقی اعم از عین یا دین که باشد به دیگری صلح می شود ، در عقد اجاره منافعی از یک عین به مستأجر انتقال می شود. اسناد انتقالی حامل عین یا منافع یا حقی به دیگری است .

انتقال در حقوق مدنی به دو صورت است :

الف ) عقدی

ب ) قهری

انتقال عقدی به وسیله عقودی است که متعاملین در دفترخانه اسناد رسمی انجام میدهند . امروزه مرجع نقل و انتقال اعیان و منافع دفترخانه های اسناد رسمی اند . معمولاً نقل و انتقال عین و منفعت توسط دفاتر اسناد رسمی صورت می گیرد  ، چون این موضوع را قانون ثبت در مواد 46 و 47  در صلاحیت دفاتر رسمی دانسته است.

به این جهت حوزه ارتکاب این جرم دفاتر اسناد رسمی اند که متکفل نقل و انتقال می باشند. چون جرم از نوع جرائم عمدی است ، حتماً باید احراز شود که سردفتر اسناد رسمی هنگام تنظیم سند انتقال ،علم به مالکیت یا عدم مالکیت ناقل دارد یا خیر ؟

به عبارت دیگر شرط اصلی تحقق این جرم احراز علم سردفتر به عدم مالکیت ناقل است . علم سردفتر به عدم مالکیت ناقل همان علم به جعلی بودن سند انتقالی است. به بیان دیگر علم به عدم مالکیت مترادف است به علم به جعلی بودن سند ؛ زیرا سردفتر که علم و آگاهی به عدم مالکیت کسی دارد، در واقع علم به این موضوع دارد که سند مالکیت او نیز جعلی است و با علم به جعلی بود سند رسمی، آن سند را ثبت می کند و مرتکب جعل مفادی می شود. در تحقق این جرم دو مباشر وجود دارد.

مباشر اول، ناقلی است که در دفترخانه اسناد رسمی حاضر می شود و با سند مالکیتی که متعلق به او نیست، به شکل متقلبانه ملک دیگری را به غیر انتقال می دهد . در این فرض عمل ناقل از دید کیفری فروش و انتقال مال غیر است ؛ زیرا ناقل ،مالکیتی بر مال مورد انتقال ندارد و مال غیر را انتقال میدهد.

مباشر دوم جرم، سر دفتر اسناد رسمی است . سردفتری که با ارائه سند معجول توسط ناقل مال غیر با آنکه اولاً علم و آگاهی دارد که ارائه کننده سند،مالکیتی ندارد و ثانیاً آگاهی دارد که سند ارائه شده به جهت عدم مالکیت جعلی است مبادرت به ثبت انتقال آن می نماید. در چنین فرضی سردفتر اسناد رسمی که عالمانه مبادرت به تنظیم سند و ثبت می نماید فعل وی در حکم جعل مفادی است.

ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که سردفتر چگونه علم به عدم مالکیت پیدا می کند. سردفتر از دو طریق علم به عدم مالکیت اشخاص پیدا می کند.

روش اول ملاحظه سند مالکیت خاصه ستون نقل و انتقالات آن که مشخصات مالکین در آن قید می شود و سردفتران ملزمند که هنگام نقل و انتقال مشخصات متعاملین را در ستون نقل وانتقالات دفترچه های مالکیت پر کنند .

روش دوم : سر دفتر اسناد رسمی برابر قوانین و مقررات ثبتی (ماده 1 قانون تسهیل تنظیم اسناد رسمی) مکلفند هنگام معامله املاک سابقه مالکیت وعدم بازداشت و املاک مشمول بند «ز» و املاک بازداشتی را استعلام نمایند، تا از مالکیت اشخاص با خبر شود. چنانچه سر دفتری بعد از طی این تشریفات و حصول علم به عدم مالکیت متقاضی انتقال ، آگاهانه و از روی عمد سند انتقالی را که فاقد اعتبار مالکیت است ثبت کند و انتقال دهد در حکم جاعل اسناد رسمی است. زیان دیده ای که بر اثر این جرم ثبتی مالکیت خود را از دست داده، مورد حمایت حقوق کیفری است و مجرم ثبتی با کیفر حبس یا جزای نقدی روبرو است.

9- ثبت اسنادی که از سندیت افتاده

آخرین جرمی که در ماده 100 ق. ث به چشم می خورد جرم « ثبت کردن سندی که به طور وضوح سندیت نداشته یا از سندیت افتاده باشد» این جرم مشتمل بر دو عنوان است . یکی ثبت سندی که از ابتدای موجودیت سند، سندیت نداشته و فاقد اصالت قانونی بوده و سردفتر با علم به این موضوع عمداً آنرا ثبت کند. دیگری این که سندی از ابتدای وجود، سندیت و اصالت داشته لیکن بعد از مدتی سندیت و اصالت قانونی خود را از دست داده و سردفتر با علم به این که این سند دیگر سندیت ندارد آگاهانه و عمداً مبادرت به ثبت مجدد آن نماید.

· چه نوع اسنادی سندیت قانونی ندارد ؟ این گونه اسناد در ماده 1293 ق. م و ماده 16 آئین نامه دفاتر اسناد رسمی معرفی شده اند .

اسناد رسمی که مطابق قوانین و مقررات تنظیم نشوند یا تنظیم کننده آنها فاقد صلاحیت ذاتی قانونی باشد. آن اسناد دارای اعتبار قانونی نمی باشند و سندیت ندارد. سند ابزار و دلیل اثباتی است. هرگاه سند نتواند در مقام دعوی اثر اثباتی داشته باشد و قدرت دلیل بودن خود را از دست دهد این سند از سندیت افتاده است. برای روشن تر شدن مصادیق این جرم چند مثال را بیان می کنیم .

مثال الف :یکی از اسنادی که قابلیت ابطال در خود دفترخانه تنظیم کننده سند دارد سند وکالت است وکالت چون از عقود جایز است برابر ماده 678 ق. م قابل ابطال و از سندیت افتادن است. این گونه اسناد به فوت و جنون و سفهیکی از اصحاب سند اعم از موکل یا وکیل منفسخ می گردد. با استعفاء وکیل نیز این سند اعتبار قانونی خود را از دست می دهد.

چنانچه وکیل وکالت نامه ای که وکالت او بنا به جهات فوق منفسخ شده و از سندیت افتاده مجدداً با همان وکالت فاقد اعتبار آگاهانه در دفترخانه حاضر شود و به وسیله آن وکالت سندی را تنظیم کند. سند تنظیمی فاقد اعتبار است.

 سردفتری که با علم به انفساخ وکالت نامه مجدداً با آن وکالت سندی را تنظیم کند و به ثبت برساند، مرتکب جرم به ثبت رساندن سندی شده که آن سند به وضوح سندیت خود را از دست داده بود. سردفتر اسناد رسمی که با علم به عدم اعتبار وکالت و به نحو متقلبانه، با سند منفسخ شده ، سندی را ثبت می کند. مرتکب قلب یک حقیقت گردیده،که جعل نام دارد.

مثال دوم: هنگامیکه دفترچه مالکیت یا سند سیم و سرب مفقود شود. یا در اجرای حکم دادگاه ابطال گردد،یا بر اثر صدور اجرائیه نسبت به همان سند، دفترچه جدید المثنی صادر شود. یا اسناد مالکیت معارض صادر شود، در چنین مواردی اداره ثبت اسناد و املاک به وسیله آگهی یا بخشنامه و سایر شیوه های مرسوم دفترخانه های اسناد رسمی را از مراتب بطلان لاشه سند آگاه می کند « بند 2 ماده 3 اصلاحی 18/10/1351قانون اصلاح قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و قانون اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب 5/10/1333».

چنانچه دفترخانه با ابلاغ این اخطار از اداره ثبت ،با اطلاع یافتن از بطلان دفترچه مالکیت دوباره به استناد همین دفترچه مالکیت سندی تنظیم نماید و ثبت دفتر کند، به جهت این عمل عمدی و متقلبانه به مجازات جعل در اسناد رسمی محکوم می شود .

 عنصر مادی  فعل مجرمانه او عبارت است از ، ثبت مجدد سندی که سندیت آن بنا به جهات و دلایل فوق از دست رفته و قابلیت استناد ندارد. این مثال از مواردی است که سندی قبلاً سندیت داشته ولی بعداً به جهات قانونی از طریق ابطال شدن توسط اداره ثبت سندیت و اثر قانونی خود را از دست داده و یک سند تقلبی و در حکم مجعول به نظر می رسد .

هدف قانونگذار از تأسیس دفاتر اسناد رسمی و سازمان ثبت ، تولید اسناد رسمی جهت تثبیت مالکیت اشخاص و حقوق آنهاست. سند ابزار بقاء و استحکام حق است. اعم از حق مالکیت و سایر حقوق عینی و دینی، چنانچه سردفتر یا کارمند ثبت ، سندی را که سندیت ندارد به ثبت رساند، به آن بقاء و استحکام دهد، بر خلاف رسالت خود عمل کرده است. هدف قانونگذار را بر آورده نکرده ، امنیت مالکیت و نظم حقوق اجتماعی را مختل نموده لذا عمل او جرم و مستوجب مجازات است.

 کیفر حبس یا جزای نقدی در انتظار اوست. مشابه این جرم در ماده 7 قانون تخلفات، جرائم و مجازات های مربوط به اسناد سجعلی و شناسنامه دیده می شود و آن در موردی است که دفاتر اسناد رسمی به شناسنامه ای که از اعتبار افتاده و سندیت ندارد اعتبار دهد و آن را یک سند معتبر قلمداد نماید و به وسیله ی آن شخصی را احراز هویت کند و به استناد آن شناسنامه و آن احراز هویت سند رسمی تنظیم نماید.

نص قانون چنین نگارش یافته(هر کس از کارمندان ... و دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق در ارتباط با انجام وظایف قانونی شناسنامه هایی را که فاقد اعتبار اعلام شده ملاک انجام کار قرار دهد علاوه بر مجازات های اداری و انتظامی و جبران خسارت وارده به پرداخت جزای نقدی از 000/200 ریال تا 000/500 ریال محکوم می شود در صورت تکرار دادگاه مکلف به تعیین حداکثر مجازات می باشد) روشن است که در این ماده قانونی نیز شناسنامه ای که از اعتبار افتاده یک سند غیر واقعی و جعلی است و استفاده از آن استفاده از سند بی اعتبار و مجعول می باشد که مستوجب مجازات جزای نقدی برای سردفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق می باشد.

در جرایم نه گانه ای که درماده 100بر شمردیم اضرار به غیر نقش مهمی در تحقق جرم جعل در اسناد رسمی دارد.جعل در سند رسمی نیز زمانی تحقق پیدا می کند که سند قابلیت ایجاد ضرر بالقوه یا با لفعل داشته باشد.ایجاد ضرر بالقوه یا با لفعل یا نسبت به اشخاص از جمله اصحاب سند است یا نسبت به دولت. حال که دایره ضرر در جرم جعل سند رسمی هم اشخاص و هم دولت را در بر می گیرد ضرر ناشی از جرم جعل ماده 100ق.ث چه نوع ضرر می تواند باشد.ضررمادی یا ضرر معنوی براساس اصول حاکم بر حقوق ایران هر دو نوع ضرر در وقوع جرم جعل سند رسمی قابل تحقق است.

اگرسند مجعول برای اصحاب سند ایجاد  ضرر مادی نماید قابل مطالبه است، چنانچه جعل سند رسمی ایجاد ضرر وخسارت معنوی به حیثیت واعتبار تجاری وشهرت صاحب سند کند باز قابل محاسبه است. هــمچنانکه  کسانی که  صلاحیت تنظیم اسناد رسمی در جعل موضوع ماده100ق.ث را دارند دو دسته اند:

الف: کار مندان ثبت اسناد واملاک کشور

ب:سر دفتران اسناد رسمی و ازدواج و طلاق

مجازات کارمندان ثبت اسناد واملاک کشور که دفاتر ثبتی اداره ثبت را جعل می کنند، چون این افراد کارمند. رسمی دولت محسوب می شوند وتابع نظام استخدامی کشوراند. لذا مجازات جرایم ثبتی آنها همان مجازات مندرج در ماده 532ق.م.ااست.

مجازات سر دفتر اسناد رسمی وازدواج وطلاق نیز که کارمند رسمی دولت محسوب نمی شوند مشمول مجازات ماده534ق. م .ا است.

گفتار سوم:جرائم ثبتی در حکم خیانت در امانت و کلاهبرداری

کلاهبرداری ثبتی نوعی توسل به وسایل متقلبانه ثبتی است که منجر به بردن مال دیگری شده است. جرم کلاهبرداری ثبتی متشکل از سه عنصر مهم است که تا این عناصر موجود نباشد حمل تعریف کلاهبرداری بر جرایم مشکل است. عناصر مهم کلاهبرداری عبارتند از:

الف) استفاده از وسایل متقلبانه

ب) فریب خوردن قربانی جرم

ج) عدم مالکیت کلاهبردار بر مال برده شده است.

کلاهبرداری از جرایم عمومی و عمدی است که از دیدگاه قانون ثبت ایران هشت نوع کلاهبرداری ثبتی در حقوق ثبت ایران دیده می شود. این جرایم یا ماهیتاً حمل تعریف کلاهبرداری بر آنها صحیح است و عناصر جرم کلاهبرداری در این گونه جرایم وجود دارد یا اینکه از حیث مجازات، جرایم هشت گانه، در زیر مجموعه ی جرم کلاهبرداری ثبتی قرار گرفته اند. جرائمی که تعریف کلاهبرداری بر آنها صادق است یا در حکم کلاهبرداری محسوب می شوند و یا اینکه از حیث مجازات تابع عنوان کلاهبرداری هستند و در این گفتگو به شرح آن ها پرداخته می شود عبارتند از:

1- جرم کتمان معامله ملکی که تقــاضای ثبت آن شده است 2- تقاضای ثبت خلاف واقع یک ملک 3- تظاهر متقلبانه مالکیت و تقاضا ثبت ملکی که در امانت کسی است. 4- ثبت ملک غیر از طریق متقلبانه  ی خیانت یا تبانی 5- ثبت متقلبانه ملک در تصرف غیر 6- امتنــاع متقلـبانه از قید حــق غیر در اظهارنامه ثبتی 7- معامله ی متقلبانه ی معارض.

 

تحلیل جرائم ثبتی (اسناد و املاک)

 

1- کتمان معامله ملکی که تقاضای ثبت آن شده

ماده 43 قانون ثبت : هرگاه انتقال به موجب سند عادی بوده و انتقال دهنده معامله خود را به اداره ثبت اطلاع نداد ، چنانچه مدت اعتراض باقی است، منتقل الیه مطابق مقررات عرضحال می دهد و چنانچه مدت منقضی شده ، منتقل الیه می تواند به وسیله اظهارنامه به انتقال دهنده اخطار نماید، هر گاه مشارالیه معامله را در ظرف مدت 10 رو از تاریخ اخطاریه تصدیق نمود ملک به نام انتقال گیرنده ثبت والا ملک به نام انتقال دهنده ثبت و انتقال گیرنده به موجب ماده 105 و 114 می تواند انتقال دهنده را تعقیب نماید . هر گاه انتقال به موجب سند عادی بوده و انتقال دهنده مطابق ماده 41 عمل نماید و یا انتقال به موجب سند رسمی باشد به ترتیب ذیل عمل خواهد شد: اگر اعلانات نوبتی منتشر نشده ، ملک به اسم انتقال گیرنده اعلام می شود و اگر اعلانات در جریان باشد بقیه اعلانات به نام انتقال گیرنده با قید انتقال اصلاح می شود و اگر رجوع به اداره ثبت بعد از اتمام اعلانات باشد ملک به اسم انتقال گیرنده به ثبت خواهد رسید . اگر معلوم شود سند رسمی انتقال مجعول بوده ، مرتکب به 5 تا 15 سال حبس با اعمال شاقه محکوم و به علاوه مفاد ماده 114 درباره او مجری خواهد شد .

موضوعی که ماده 43 ق.ث به آن می پردازد معاملاتی است که به وسیله قولنامه و سند عادی توسط متعاملین نسبت به ملکی انجام می شود. تقاضای ثبت آن ملک نیز به اداره ثبت داده شود ولی حقوق خریدار ملک با سند عادی از طرف فروشنده رعایت نشود. به بیان دیگر نوعی عملیات متقلبانه از طرف فروشنده صورت بگیرد که موجب تضییع حق خریدار گردد. به این شکل که از یک طرف ملکی را با سند عادی به غیر انتقال دهد و از طرف دیگر تقاضای ثبت همان ملک را به نام خود نماید که سند رسمی بگیرد.

این عملیات متقلبانه در قالب جرائم گوناگونی مثل کلاهبردار، جعل و استفاده از سند مجعول و غیره رخ نمایی می کند.

ماده 43 ق. ث حکایت می کند کسی که ملکی را با سند عادی معامله می کند و همان ملک را قبلاً تقاضای ثبت داده ، معامله با سند عادی را باید به ثبت اطلاع دهد. حق ادامه عملیات ثبتی و اخذ سند با خریدار است. در صورتی که این کار را نکند عمل او نوعی کلاهبرداری است و مطابق ماده 105 و 114 ق.ث خریدار می تواند فروشنده را تعقیب کند.

اگر معامله که انجام شده با سند رسمی باشد، ولی آن سند رسمی جعلی باشد، فروشنده ای که با سند رسمی جعلی، ملکی را که قبلاً تقاضای ثبت نموده بود. سپس با سند رسمی جعلی آن را بفروشد، خریدار را از تقاضای ثبت و جعلیت سند رسمی باخبر نکند، به 5 تا 15 سال حبس با اعمال شاقه محکوم می شود و ماده 114 نیز درحق او اجرا می شود .

در اولین نگاه تعدد معنوی جرم در این ماده به نظر می رسد که عبارتند از:

1- جرم کلاهبرداری       

2- جرم جعل و استفاده از سند مجعول                                                                            3 - جرم استنکاف از پرداخت محکوم به، قانون محکومیت های مالی

ابتدا به مفاد این ماده در قالب جرم کلاهبرداری می پردازیم و عناصر سه گانه جرم قانونی کلاهبرداری را در این ماده جستجو می کنیم .

درجرم کلاهبرداری سه شرط مهم وجود دارد که عبارتند از :

1-    به کار بردن وسایل تقلبی، به عبارت دیگر متقلبانه بودن وسایل

2-    فریب خوردن قربانی

3-    مالک نبودن کلاهبردار

بدیهی ترین معنایی که از شرایط فوق به ذهن خواننده متبادر می گردد آن است که کلاهبرداری یک جرم عمدی است که به صورت انجام یک فعل مادی ارادی صورت می گیرد. نیاز به ظهور یک رفتار . مادی دارد . اگر این تفسیر را بپذیریم که کلاهبرداری یک فعل مثبت مادی است و فعل مثبت مادی از عناصر ضروری جرم کلاهبرداری است .نتیجه می گیریم که :

 ترک فعل ، نمی تواند عنصر مادی کلاهبرداری باشد ، حتی اگر این ترک فعل همراه باسوء نیت باشد. چرا ترک فعل عنصر مادی کلاهبرداری نیست ؟به این جهت که کلاهبردار، فعل مثبت مادی بکار بردن وسایل تقلبی را انجام نداده است.

به عبارت دیگر عملیات مادی متقلبانه را به صورت فعل مثبت انجام نداده، ارتکاب عمدی تقلب، لازمه جرم کلاهبرداری است؛ زیرا با این فعل و عملیات عمدی متقلبانه است که مال دیگری را می برد. مفهوم این استدلال آن است که کلاهبردار، چنانچه مال دیگری را به هر صورت ببرد، ولی مرتکب عملیات متقلبانه نشده باشد ، فعل وی کلاهبرداری محسوب نمی شود ، چون عنصر تقلب که هسته مرکزی جرم کلاهبرداری است، در بردن مال دیگری مفقود است.

همچنین صرف تقاضای ثبت با هر قصد و نیتی که باشد نمی تواند کلاهبرداری تعریف شود. اگر تقاضای ثبت وی دروغ باشد صرفاً یک دروغ را بیان نموده، و حرف دروغ نیز کلاهبرداری محسوب نمی شود و نیاز به عملیات متقلبانه دارد .

چنانچه تقاضای ثبت توأم با یک عملیات متقلبانه باشد و این تقاضا ی ثبت متقلبانه منجر به بردن آگاهانه مال غیر شود . در این فرض می توان تقاضای ثبت را کلاهبرداری دانست .

دکتر میر محمد صادقی همین استدلال را در باب اقامه دادخواست دروغ به دادگاه بیان داشته و گرفتن حکم به نحو دروغ را، کلاهبرداری ندانسته و چنین گفته :«صرف تقدیم دادخواست واهی به دادگاه حتی اگر منتهی به صدور حکم به نفع خواهان و به تبع آن صدور اجرائیه و تصاحب مال دیگری شود نمی تواند کلاهبرداری محسوب شود».

اگر مستدعی ثبت، یک تقاضانامه واهی و دروغ را به  اداره ثبت تسلیم نمود، و اداره ثبت نیز با استناد همین تقاضای دروغین سند مالکیت بنام وی صادر کرد، اما فریبی و عملیات متقلبانه ای از ناحیه متقاضی ثبت صورت نگرفته باشد، و از همه مهمتر خریداریا قربانی، اغفال نشده و فریبی نخورده باشد به جهت نبودن شروط ، عملیات متقلبانه و عدم اغفال و فریب خریدار دشوار است که متقاضی ثبت را کلاهبردار بنامیم ، زیرا صدور سند مالکیت به نام متقاضی و بردن مال خریدار در نتیجه مستقیم فعل متقاضی ثبت نبوده است.

 بلکه در نتیجه مستقیم فعل اداره ثبت بوده که سند مالکیت را بنام متقاضی اولیه ثبت صادر نموده ، به نحوی که اگر این سند به نام وی توسط ثبت صادر نمی شد نه بردن مال غیر تحقق می یافت و نه جرم تام کلاهبرداری صورت می گرفت .

شعبه دوم دیوان عالی کشور در رأی شماره 696 مورخ 9/6/1312 مشابه همین استدلال را چنین آورده:

«توسل و مراجعه به دادگاه ها و اصدار حکم تقلباًًًًًًًً برای بردن مال دیگری توسل به وسایل تقلبی پیش بینی شده در ماده 238 قانون کیفر عمومی نخواهد بود».

نکته دیگر اینکه ماده 43 ق. ث ناظر بر ماده 22 ق.ث است. ماده 22 ، ثبت ملک در دفتر املاک به نام هر کس را نشانه مالکیت وی می داند. اگر برابر این ماده مالکیت مساوی با ورود ملک در دفتر املاک نبود و ثبت ملک در دفتر املاک به منزله مالکیت مستدعی ثبت و «بردن مال» محسوب نمی شد، شاید بتوان گفت ماده 43 ق.ث به تعریف شروع به کلاهبرداری نزدیکتر است تا به جرم تام کلاهبرداری.

صرف تقاضای ثبت در اداره ثبت برای گرفتن سند مال دیگری شروع به کلاهبرداری بنظر می رسد نه کلاهبرداری، به این جهت که، از تقاضای ثبت تا صدور سند مالکیت فاصله زیاد است و تشریفات طولانی دارد، لحظه ثبت ملک در دفتر املاک و صدرو دفترچه مالکیت به نام مستدعی ثبت به منزله استقرار مالکیت و بردن مال دیگری محسوب می شود ، زیرا با صدور سند و ثبت ملک در دفتر املاک مالکیت افراد استقرار می یابد و استیلا قانونی بر مال می یابند. در این ماده دو نکته ظریف به نظر می رسد یکی تصویر تعدد معنوی و دیگری فقدان شرط اغفال و فریب.

فرض اول: چنانچه متقاضی ثبت با علم به عدم مالکیت خود ، ملکی را که به صورت عادی یا رسمی به دیگری انتقال داده، دوباره خود را مالک تصور می کند و تقاضای ثبت همان ملک را می دهد و با گرفتن سند مالکیت دوباره مالک ملکی می شود که به غیر انتقال داده ، این عملیات متقلبانه که با علم به عدم استحقاق و مالکیت خود مجدداً سند مالکیت از اداره ثبت به نام خود می گیرد،درحکم کلاهبرداری بنظر می رسد.

 فرض دوم: چنانچه مستدعی ثبت در عملیات ثبتی موضوع ماده 43 از مرحله تقاضای ثبت تا مرحله صدور سند به نام خود برای اثبات ذیحق بودن و مالکیت خود از سند رسمی مجعولی استفاده کرده باشد، و سند قطعی غیر منقول محضری به اداره ثبت جهت اثبات مالکیت خود ارائه داده باشد. در این فرض نیز به جهت استفاده آگاهانه و متقلبانه از یک سند مجعول برای رسیدن به هدف ، یعنی ثبت ملک به نام خود، مرتکب جرم استفاده از سند مجعول گردیده.

فرض سوم: چنانچه سند رسمی قطعی غیر منقول محضری را نیز خودش جعل کرده باشد و به اداره ثبت تسلیم نموده باشد، در این فرض علاوه بر استفاده از سند مجعول، مرتکب جرم جعل نیز گردیده است؛ لذا محصول عمل مستدعی ثبت در این ماده هم جعل است و هم استفاده از سند مجعول است و هم کلاهبرداری .

جرائم موضوع این ماده در قالب تعدد معنوی جرم قرار می گیرد و از مصادیق ماده 46 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 واقع می گردد .

در گفتگوی پیشین بیان داشتیم که تحقق جرم کلاهبرداری منوط به سه شرط است : از جمله آن سه شرط «اغفال و فریب قربانی» بود . اغفال و فریب بدین معنی که قربانی جرم، مالش را با رضایت خود به کلاهبردار بدهد. ولی این رضایت در نتیجه گول خوردن قربانی باشد . یعنی قربانی گول عملیات فریب کارانه کلاهبردار را بخورد و به عملیات او امیدوار شود ، به نحوی که مالش را با رضایت و اختیار به او بدهد، نه این که کلاهبردار مال را به زور گرفته باشد یا این که قربانی در یک وضعیت عادی مال را به او داده باشد. . .

با این توصیف در ماده 43 ق. ث شرط اغفال تحقق نمی یابد. به بیان دیگر قربانی یعنی خریدار ملک نقشی در دادن مال به مستدعی ثبت که کلاهبردار نامیده شده ندارد، و مستدعی ثبت عملیاتی را نسبت به خریدار انجام نداده که موجب اغفال و فریب او شده باشد ، عملیات مستدعی ثبت روی اداره ثبت اثر گذاشته و آنها را معتقد ساخته که مالک بوده و تقاضای ثبت داده و اگر اغفال و فریبی نیز رخ داده باشد، نسبت به اداره ثبت و دولت رخ داده نه نسبت به قربانی که همان خریدار ملک یا مالک ثانویه است. زیرا اداره ثبت، تحت تأثیر تقاضانامه دروغین متقاضی ثبت قرار گرفته و سند صادر نموده و صدور سند ارتباط منطقی با خریدار ندارد .

شرط اغفال و فریب برای دولت و اداره ثبت می تواند صادق باشد ولی نسبت به قربانی یعنی خریدار ثانویه صادق نیست. از این حیث نیز اطلاق و تعریف جرم کلاهبرداری مخدوش و با شبهه قانونی مواجه می شود.

نکته ی دیگر اینکه چنانچه جرم موضوع این ماده را کلاهبرداری فرض کنیم، چون جرم کلاهبرداری از جرایم مقید است تحقق جرم مشروط به حصول نتیجه خاص «بردن مال» غیر هست. چنانچه تقاضای ثبت ملک غیر منجر به صدور سند مالکیت به نام مستدعی ثبت شود . صدور سند به منزله بردن مال خریدار است و جرم موضوع ماده 43 ق.ث می تواند از نوع جرائم مقید باشد.

جرم کلاهبرداری از جرایم مقید است از سه عنصر تشکیل می شود .

1-    عنصر قانونی

2-    عنصر مادی

3-    عنصر معنوی

عنصر معنوی یا روانی خود از دو جز تشکیل می شود :

الف : سوء نیت عام

ب : سوء نیت خاص

عنصر قانونی جرم موضوع این ماده مواد 43 و 105 قانون ثبت است. ماده ی 105 صریحاً عملیات متقاضی ثبت را در صورت صدور سند کلاهبرداری دانسته است.

عنصر مادی نیز مجموعه عملیات مادی متقضای ثبت است از قبیل پر کردن فرم اظهارنامه ثبتی، انتشار آگهی های نوبتی ، تهیه نقشه و کارشناسی ملک، تحدید حدود، تثبیت حدود و سایر عملیاتی که منجر به صدور سند می گردد . بیشتر عملیات ثبتی با همکاری کارمندان ثبت، با تقاضای متقاضی ثبت انجام میگیرد و از باب وظیفه اداری آنهاست. عنصر روانی عبارت است از سوء نیت عام که آگاهی و اراده مستدعی ثبت است و مبادرت به تسلیم فرم اظهارنامه ثبتی و تقاضای ثبت با سوءنیت عام نموده است. سوء نیت خاص وی، قصد اخذ سند مالکیت از اداره ثبت ودرنتیجه بردن مال کسی است، که قبلاً همین ملک را به او فروخته است.

 

کلاهبرداری

ماده 43 ق. ث

 

 

 

عنصر قانونی ماده 105

 

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰

برات

برات

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری، جستجو

بَرات نوشته‌ای است که بر اساس آن شخصی به شخص دیگری امر می‌کند مبلغی در وجه یا حواله کرد شخص ثالثی در موعد معینی بپردازد. کسی که برات را صادر می‌کند، برات‌کش یا مُحیل و کسی که برات را باید بپردازد برات‌گیر یا مُحالٌ علیه و کسی که مبلغ برات را دربافت می‌کند، دارندهٔ برات یا مُحالٌ له می‌نامند. برات‌گیر می‌تواند پرداخت مبلغ برات را قبول کند یا از پذیرش آن خودداری (نکول) کند.

برات از مهم‌ترین اسناد تجاری و از وسایل مهم پرداخت و کسب اعتبار در معاملات بین‌المللی و داخلی به شمار می‌رود.

محتویات

 [نهفتن

کاربرد[ویرایش]

منشأ پیدایش برات برای انتقال طلب بوده‌است. به این ترتیب که وقتی شخصی طلبی از دیگری داشته که هنوز موعد پرداخت آن فرا نرسیده، با انتقال طلب خود به شخصی دیگر امکان یک معامله نسیه را برای خود فراهم می‌گرده و در یک نوبت جابجایی پول صرفه‌جویی می‌کرده‌است. یا شخص برای جلوگیری از خطرات حمل و نقل پول در سفرهای طولانی پول خود را به شخص دیگری پرداخته و همان مبلغ را از همکار یا دوست آن شخص در شهر مقصد دریافت می‌کرده‌است. اما امروزه با تحول در روش‌های جابجایی پول اهداف صدور برات تغییر کرده و صدور برات لزوما به معنای انتقال طلب نیست.

نام[ویرایش]

واژهٔ برات تغییر یافته از واژهٔ عربی «براءة» به معنای بریءالذمه شدن از دِین است که در منابع عربی کاربرد دارد، اما کاربرد شکل «برات» در فارسی بسیار کهن است و در سروده‌های سدهٔ ۴ق نمونه دارد. گویندگان فارسی به اعتبار آن که برات نوعی حواله مکتوب است هر حواله و یا وارد معنوی را نیز برات نامیده‌اند. مانند:

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی


آن شب قدر که این تازه براتم دادند

حافظ

هرکس بقدر خویش گرفتار محنت است


کس را نداده‌اند برات مسلمی

ابوالفرج سگزی

تاریخچه[ویرایش]

تمدن اسلامی[ویرایش]

تاجران مسلمان از سده‌های نخستین اسلامی از اسناد تجاری مشابه برات استفاده می‌کردند و افرادی به عنوان کاتب برات در ظرایف این کار مهارت یافته بودند. شیخ مفید در اوایل قرن ۵ق/۱۱م نمونه‌ای از یک سندِ برات را به دست داده‌است. برخی مسائل حقوقی مربوط به برات در فقه اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است؛ به عنوان نمونه: پذیرش خط برات بدون نیاز به شهود، حکم خرید و فروش برات‌های دولتی و به طور ضمنی بحث از اینکه تکرار سند درصورت مشخص بودن وجه صدور آن تأثیری در مضاعف شدن بدهی ندارد. به هر روی، برات از نظر فقها گونه‌ای کتبی از حواله بود و به همین سبب، عمده مباحث نظری آن، در کتاب الحواله مطرح بوده‌است.

در متون تاریخی نیز به برخی از شرایط صدور برات، به خصوص برات‌های دولتی اشاره شده است؛ از جمله رشیدالدین فضل‌الله همدانی از ضرورت مهر شدن برات با «آل تمغا» و برخی شرایط دیگر سخن گفته‌است.

اروپا[ویرایش]

برات در اروپا احتمالا توسط یهودیان فلورانس اختراع شد، در سدهٔ سیزدهم در میان تاجران منطقه لومباردی در شمال ایتالیا بسیار رایج شد و نقش مهمی در تجارت خارجی بازی می‌کرد. و در سده‌های میانه در انگلستان به خوبی شناخته شده‌بود. البته نخستین رأی دادگاه مربوط به برات در انگلیس به سال ۱۶۰۳ میلادی بازمی‌گردد. ظهرنویسی برات هم از قرن شانزدهم رایج شد و بدین ترتیب برات قابلیت انتقال بیشتری یافته و موجب شد بانکداران و صرافان با تنزیل برات (خریدن برات به مبلغی کمتر از بهای اصلی آن) امکان تبدیل آن به پول نقد را فراهم کنند. کاربرد برات در ابتدا محدود به مبادلات میان بازرگانان خارجی بود اما پس از مدتی بین بازرگانان هموطن نیز شایع شد و سرانجام برات‌های غیر بازرگانان نیز مورد پذیرش قرار می‌گرفت. سفته و چک پس از برات ایجاد شده و منشأ مدرن‌تری دارند.

با رونق تجارت بین‌الملل در اثر گسترش دریانوردی بر اهمیت برات به عنوان ابزار مبادلات مالی افزوده شد. تدوین کتاب «برات‌ها» توسط جوزف استوری حقوقدان آمریکایی از نمودهای این اهمیت بود.

صدور برات را بین‌المللی‌ترین قراردادها نامیده‌اند. برات ممکن است در یک کشور صادر شود، در کشور دیگری پرداخت شود و در این مسیر در چندین کشور مختلف ظهرنویسی شود. از همین رو همسانی قوانین راجع به برات در کشورهای مختلف اهمیت بسیاری دارد.

نخستین کوشش برجسته در راستای یکسان‌سازی قوانین مربوط به برات، «قانون برات‌ها» مصوب ۱۸۸۲ بود که افزون بر انگلستان، اسکاتلند و ایرلند حاکم بر روابط تجاری کشورهای همسود بود. تا پیش از آن ۱۷ اساسنامه و ۲۶۰۰ پرونده در ۳۰۰ جلد مقررات مربوط به برات (و دیگر اسناد تجاری) را در بریتانیا تشکیل می‌داد.

از اوایل سده ۱۹ میلادی، قوانین مربوط به برات در حوزهٔ قانون‌گذاری فرانسه و آلمان مورد توجه قرار گرفت و از جمله بخشی از «قانون تجارت» فرانسه هم بدان اختصاص داده‌شد.

در حوزهٔ حقوق رومی ژرمنی، گام‌های نخست برای یکسان‌سازی قوانین راجع به برات در دو کنفرانس برگزار شده در لاهه در ۱۹۱۰ و ۱۹۱۲ با رویکرد فرانسوی‌-آلمانی برداشته شد و گام جدی‌تر «پیمان ژنو دربارهٔ قوانین همسان برای برات و سفته» در ۱۹۳۰ و ۱۹۳۲ بود که بیشتر کشورهای اروپایی و برخی از کشورهای دیگر جهان آن را پذیرفتند. برای ایجاد وحدت کاملِ مقررات این سند در تمام جهان حتی در کشورهای انگلیسی - آمریکایی و آمریکای لاتین (که به آن پیمان نپیوسته‌اند) پیش‌نویس ضمیمه اول پیمان بین‌المللی برات و سفته در بیستمین اجلاس آنسیترال (کمیسیون حقوق تجارت بین‌الملل سازمان ملل متحد) (۱۹۸۸م‌) تنظیم شده که هنوز به مرحلهٔ نهایی نرسیده‌است.

ظهرنویسی[ویرایش]

ظهرنویسی به معنای نوشتن پشت سند است و در مورد برات وسیله انتقال برات است. چون عبارتی که انتقال برات را می‌رساند در پشت برات نوشته می‌شود این عمل حقوقی ظهرنویسی نام گرفته‌است. شخصی که برات به حواله کردِ او صادر شده، می‌تواند با ظهرنویسی آن را به دیگری منتقل کند. حتی اگر عبارت حواله کرد بر روی برات قید نشده‌باشد.

شرایط شکلی اجباری برات[ویرایش]

شرایطی که باید در شکل ظاهری برات به هنگام صدور رعایت شود:

  • ۱. قید کلمهٔ «برات» بر روی سند
  • ۲. تاریخ تحریر
  • ۳. نام برات‌گیر یعنی شخصی که وجه برات را باید پرداخت کند.
  • ۴. مبلغ برات
  • ۵. تاریخ پرداخت (سررسید برات) برای برات ۴ گونه تاریخ پرداخت ذکر شده‌است: روز معین، به وعده از تاریخ صدور برات، به رؤیت یا به وعده از رؤیت.
  • ۶. مکان پرداخت
  • ۷. نام دارنده یعنی شخصی که برات در وجه او باید پرداخت شود (صدور برات در وجه حامل ممکن نیست)
  • ۸. شمارهٔ نسخه، درصورتی که برات در نسخ متعدد صادر شود.
  • ۹. مهر یا امضاء

پانویس‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و
  • ۰
  • ۰


اسناد مالکیت معارض و شرحی بر لایحه قانونی راجع به اشتباهات

 ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب 1333

 

اسناد مالکیت معارض – قبل از شرح موضوع تعارض و اسناد مالکیت معارض، معنای لغوی کلمات معارض و تعارض در فرهنگ لغات چنین تعریف شده است:

1- تعارض یعنی متعرض و مزاحم یکدیگر شدن، اختلاف داشتن

2- معارض یعنی مخالف، طرف مقابل و مدعی

انواع تعارض:

الف- تعارض در عین؛ هرگاه نسبت بملکی کلاً یا بعضاً دو جلد سند مالکیت صادر شود تعارض در عین بوجود می آید یعنی برای یک ملک یک سند مالکیت بنام  الف و یک سند مالکیت بنام ب صادر می شود.

ب- تعارض در حدود؛ اگر حدّ فاصل شمال ملکی بعنوان دیوار مشترک بملک مجاور محدود شده باشد و حدّ جنوب ملک مجاور بصورت دیوار اختصاصی بملک مزبور تعریف شده باشد. می گوئیم تعارض در حدود ایجاد شده است.

ج- تعارض در حقوق؛ چنانچه در سند مالکیت ملکی حقّی از ملک مجاور برای آن قائل شده باشند مثل حق عبور با حق مجرا و غیره ولی مالک و دارندهء سند مالکیت ملک مجاور این حق را برای ملک مذکور نمی شناسد در اینصورت می گوئیم تعارض حقوق بوجود آمده است.

د- تعارض از لحاظ اشاعه و افراز؛ گاهی برای قسمتی از ملکی سند مالکیت مشاعی صادر می شود و برای قسمتی دیگر یا بقیه آن اشتباهاً سند مالکیت مفروز « ششدانگی » صادر می شود. در اینگونه موارد سند مالکیت از نظر اشاعه و افراز تعارض دارند.  

سند مالکیت معارض: برابر ماده سه لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض ( مصوب سال 1333 ) هر موقع در هیأت نظارت تشخیص شود نسبت به ملکی کلاً یا بعضاً اسناد مالکیت معارض صادر شده خواه نسبت به اصل ملک خواه نسبت بحدود یا حقوق ارتفاقی آن به ترتیب زیر عمل خواهد شد:

1- سند مالکیت ثبت مقدّم تا موقعی که بموجب حکم نهائی دادگاه ابطال نشده است معتبر شناخته خواهد شد و سند مالکیت ثبت موخر تا زمانی که حکم نهائی از دادگاه به صحّت آن صادر نشده باشد نسبت بمورد تعارض سند معارض تلقی می شود.

یادآوری:

1- برابر تشخیص هیأت نظارت سند مالکیتی که ثبت آن موخر است سند مالکیت معارض نامیده می شود.

2- اگر تاریخ ثبت دو سند مالکیت در یک روز باشد، سند مالکیتی که شماره ثبت آن بیشتر است  و در صفحه موخر ثبت شده سند معارض خواهد بود.

3- از حیث معارض بودن مهم تاریخ ثبت ملک در دفتر املاک است نه تاریخ صدور سند مالکیت و تسلیم آن بمالک.

وظایف ادارات ثبت در ارتباط با اسناد و مالکیت معارض- ادارات ثبت مکلفند بمحض اطلاع از صدور اسناد معارض، وجود سند مالکیت معارض ( ثبت موخر) و همچنین سند مالکیت ثبت مقدم مراتب را به دفاتر اسناد رسمی حوزه مربوطه کتباً ابلاغ نمایند و گزارش امر را جهت اتخاذ تصمیم به هیأت نظارت ارسال نمایند. ( ماده 1 آئین نامه اجرایی رسیدگی اسناد مالکیت معارض مصوب 1352 ) در صورتیکه هیأت نظارت یا شورایعالی ثبت در تجدید رسیدگی وقوع تعارض را محرز بداند ثبت محلّ مراتب را کتباً بدارندهء سند مالکیت معارض (ثبت موخر) ابلاغ می نماید. چنانچه دارندهء سند مالکیت معارض با اخطاریکه طبق مقررات آئین دادرسی مدنی به او ابلاغ شده است در مدت دو ماه از تاریخ ابلاغ بدادگاه محلّ وقوع ملک مراجعه نکند و گواهی طرح دعوی را به اداره ثبت محلّ تسلیم و رسید اخذ ننماید و دارنده سند مالکیت مقدم گواهی عدم طرح دعوی را از مراجع صالحه در مدت مزبور تقدیم دارد اداره ثبت بطلان سند مالکیت معارض را نسبت بمورد تعارض در ستون ملاحظات و ثبت ملک قید و مراتب را بدارنده سند مزبور و دفاتر رسمی اعلام خواهد نمود. هرگاه بموجب رأی هیأت نظارت یا شورایعالی ثبت موضوع تعارض منتفی و یا در میزان آن تغییری داده شود باید مراتب پیرو بخشنامه قبلی به دفاتر اسناد رسمی ابلاغ گردد.

وظایف دفاتر اسناد رسمی در رابطه با سند مالکیت معارض- 1- دفاتر اسناد رسمی بمحض وصول اطلاعیه ثبت محلّ، در صورتیکه دارندهء سند مالکیت مقدم قبل از تعیین تکلیف نهائی دادگاه خواست نسبت بمورد سند مالکیت معامله کند برابر ماده 4 قانون مزبور مکلفند در متن سند قید کنند: نسبت بمورد معامله سند معارض صادر شده و مادام که تکلیف نهائی طبق این قانون معلوم نشده بخریدار، سند مالکیت جدید داده نخواهد شد و همین حکم نسبت به انتقالات بعدی هم جاری است.

2- برابر ماده 5 همین قانون، دارندهء سند مالکیت معارض مادام که تکلیف نهائی سند مزبور در دادگاه معلوم نشده حقّ هیچگونه معامله نسبت به آن ندارد ولی می تواند حقوق متصوره خود را بدیگری انتقال دهد. 

نکات مهم :

1- اگر دارندهء سند مالکیت مقدّم نسبت به مورد سند مالکیت معامله کند تا زمانی که تکلیف نهائی معلوم نشده است اداره ثبت محلّ باید برابر ماده 4 قانون اسناد مالکیت معارض از صدور سند مالکیت خودداری نماید.

2- نسبت بملکی که سند مالکیت معارض صادر شده است با توجه به تبصره ماده اوّل قانون افراز و فروش املاک مشاع مصوب سال 1357 تا زمانی که رفع تعارض نشده اداره ثبت اقدام به افراز نخواهد کرد.

مجازات کارمندان ثبت، سر دفتران اسناد رسمی و معامله کنندگان در رابطه با سند مالکیت معارض

« لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض مصوب 1333 »

الف: کارمندان ثبت- برابر ماده 7 قانون مزبور کارمندان اداره ثبت که عمل مخالف مقررات آنها موجب صدور سند مالکیت معارض یا معاملات متعدد بشود در دادگاه اداری مورد تعقیب و با نفصال موقّت که کمتر از دو سال نخواهد بود و یا انفصال ابد به تناسب موضوع محکوم می شوند و تخلف آنها مشمول مرور زمان تخلفات اداری نخواهد بود.

ب: سردفتران اسناد رسمی- برابر قسمت آخر ماده 6 قانون مورد بحث اگر سردفتران اسناد رسمی با وجود اخطار اداره ثبت، مبنی بر صدور سند مالکیت معارض اقدام به ثبت سند ( معامله ) نمایند بانفصال ابد از شغل سر دفتری محکوم خواهند شد.         ( بند 1 از قسمت « ﻫ » ماده 29 اصلاحی آئین نامه قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب سال 1354 )

ج: اشخاص و معامله کنندگان– کسیکه مطابق ماده 5 قانون مذکور ممنوع المعامله است هرگاه نسبت بملک معارض معامله نماید. پس از صدور حکم نهائی بر بطلان سند موخرالتاریخ و با انقضاء دو ماه و عدم مراجعه دارندهء سندی که تاریخاً موخر است به محاکم. به جریمه نقدی، معادل یک برابر بهای مورد معامله محکوم خواهد شد.

در خاتمه اضافه می نماید در مورد مجازات اشخاص ماده 117 قانون ثبت مقرر داشته: « هر کس بموجب سند رسمی یا عادی نسبت بعین یا منفعت مالی ( اعم از منقول یا غیرمنقول) حقی به شخصی یا اشخاص داده و بعد نسبت به همان عین یا منفعت بموجب سند رسمی معامله یا تعهدی معارض یا حقّ مزبور بنماید بحبس با اعمال شاقه از سه تا ده سال محکوم خواهد شد.

لایحه قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیت معارض

مصوب دی ماه 1333 کمیسیونهای مشترک دو مجلس با اصلاحیه های بعدی ماده 1 ملغی شده. ( طبق قانون اصلاح قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 18/10/1351 و قانون اشتباهات ثبتی و اسناد معارض مصوب 18/10/1351)

ماده 2- در کلیه مواردی که هیات نظارت طبق بند 2 از ماده 25 اصلاحی سال 1317 قانون ثبت یا به موجب این قانون به اشتباهات رسیدگی می نماید می تواند با تعیین فهرستی از نوع اشتباهات که به نظر هیات موثر یا غیر موثر تشخیص گردیده دستور رفع اشتباه و اصلاح ثبت ملک یا اجرای شقوق 5 و 6 و 7 ماده 25 اصلاحی قانون ثبت را به روسای ثبتی که مقتضی بداند، بدهد.

ماده 3- هر موقع در هیات نظارت تشخیص شود نسبت به ملکی کلا یا بعضا اسناد مالکیت معارض صادر شده خواه نسبت به اصل ملک خواه نسبت به حدود یا حقوق ارتفاقی آن به ترتیب زیر عمل خواهد شد اصلاحی مصوب 1351.

1- سند مالکیت ثبت مقدم تا موقعی که به موجب حکم نهایی دادگاه ابطال نشده است معتبر شناخته خواهد شد و سند مالکیت ثبت موخر تا زمانی که حکم نهایی از دادگاه به صحت آن صادر نشده باشد نسبت به مورد تعارض سند معارض تلقی می شود.

2- ادارات ثبت مکلفند به محض اطلاع از صدور اسناد معارض وجود سند مالکیت معارض ( ثبت موخر ) و همچنین سند مالکیت ثبت مقدم را به دفاتر اسناد رسمی حوزه مربوط کتباً ابلاغ نمایند و گزارش امر را جهت اتخاذ تصمیم به هیات نظارت ارسال دارند.

درصورتی که هیات نظارت یا شورای عالی ثبت در تجدید رسیدگی وقوع تعارض را محرز نداند ثبت محل مراتب را کتباً به دارنده سند مالکیت معارض ( ثبت موخر ) ابلاغ می نماید. چنانچه دارنده سند مالکیت معارض با اخطاری که طبق مقررات آیین دادرسی مدنی به او ابلاغ شده است در مدت دو ماه از تاریخ ابلاغ به دادگاه محل وقوع ملک مراجعه نکند و گواهی طرح دعوا را به اداره ثبت محل تسلیم و رسید اخذ ننماید و دارنده سند مالکیت مقدم گواهی عدم طرح دعوا را از مراجع صالحه در مدت مزبور تقدیم دارد اداره ثبت بطلان سند مالکیت معارض را نسبت به مورد تعارض در ستون ملاحظات ثبت ملک قید و مراتب را به دارنده سند مزبور و دفاتر اسناد رسمی اعلام خواهد نمود.

ماده 4- دارنده سند مالکیت مقدم قبل از تعیین تکلیف نهایی در دادگاه می تواند نسبت به مورد سند مالکیت معامله کند ولی دفاتر اسناد رسمی مکلف اند در متن سند قید کنند نسبت به مورد معامله سند معارض صادر شده و مادام که تکلیف نهایی طبق این قانون معلوم نشده به خریدار سند مالکیت جدید داده نخواهد شد و همین حکم نسبت به انتقالات بعدی هم جاری است.

ماده 5- دارنده سند مالکیت معارض مادام که تکلیف نهایی سند مزبور در دادگاه معلوم نشده حق هیچ گونه معامله نسبت به آن ندارد ولی می تواند حقوق متصوره خود را به دیگری انتقال دهد.

تبصره- دادگاه پس از رسیدگیهای لازم هر یک از اسناد معارض را که تشخیص دهد جریان ثبتی آن بر طبق قانون و مقررات صحیحاً انجام شده تعیین و حکم ابطال سند دیگر را خواهد داد.

ماده 6- کسی که طبق ماده فوق ممنوع از معامله است هرگاه نسبت به ملک مزبور معامله نماید پس از صدور حکم نهایی بر بطلان سند موخرالتاریخ و با انقضای مدت دو ماه و عدم مراجعه دارنده سندی که تاریخا موخر است به محاکم، به جریمه نقدی معادل یک برابر بهای مورد معامله محکوم خواهد شد و نیز سر دفتران اسناد رسمی هم که با وجود اخطار اداره ثبت در مورد سند مالکیت معارض اقدام به ثبت معامله نمایند به انفصال ابد از شغل سر دفتری محکوم خواهند شد.

ماده7- کارمندان اداره ثبت که عمل مخالف مقررات آنها موجب صدور سند مالکیت معارض یا معاملات متعدد بشود در دادگاه اداری مورد تعقیب و به انفصال موقت که کمتر از دو سال نخواهد بود و یا انفصال ابد به تناسب موضوع محکوم می شوند و تخلف آنها مشمول مرور زمان تخلفات اداری نخواهد بود.                                           (( پایان ))

استاد محترم:

جناب آقای دکتر علیرضا حسنی

درس:

حقوق مدنی پیشرفته یک

گردآورنده :

عبدالعلی علی اکبری

دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق ثبت

دانشگاه آزاد اسلامی دامغان سال تحصیلی 93 - 1392

 

  • مهدی میرشکار(کارشناس ارشد حقوق ثبت اسنادواملاک)تاسیس و